نویسنده: محمدرضا جلائیپور| پژوهشگر و جامعهشناس
بیشتر در نقد اصلاحطلبان و دولت نوشتهام، به این دلیل ساده که اصلاحطلبان و میانهروها گوششان به نقد و پیشنهاد امثال ما کمی شنواتر است و شاید بعضی از نقدها و پیشنهادها را در عمل هم جدی بگیرند، گرچه معمولا نمیگیرند. اما اگر فرض کنیم که گوش کل هیات حاکمه و اصولگرایانِ جمهوری اسلامی هم شنوا باشد و از ما بپرسند در آستانهی چهلسالگی انقلاب و برای بسط خیر همگانی، حرکت در جهت آرمانهای انقلاب، افزایش ظرفیتهای حل مسالهای حاکمیت و افزایش مقبولیت، مشروعیت و کارایی نظام سیاسی ایران چه راهبردی را پیشنهاد میکنیم، به آنها چه میگوییم؟
در پاسخ و با اتکا به تجربههای موفق حکمرانی و با نظر به زمینهی تاریخی و سیاسی معاصر ایران، مسائل کشور و بحرانهای پیش رو گفتنی زیاد است، اما به نظرم مهمترین توصیهی راهبردی تقویت سه R در حاکمیت ایران است. ننسی فریزر (Nancy Fraser) سیاست عادلانه را با سه مولفه که با حرف R شروع میشوند صورتبندی میکند که به نظرم برای ارزیابی وضعیت سیاست و پیشنهاد راهبرد چارچوب مفهومی مناسبی است. به تعبیری میتوان مدعی شد اگر جمهوری اسلامی بتواند این سه R را تقویت کند، میبالد و اگر چنین نکند به طور روزافزونی با بحرانهای سیاسی و ناکارآمدی مواجه خواهد شد. در نهایت اجمال به این سه مولفه در ایران امروز اشاره میکنم:
«به رسمیتشناختن» در حوزهی اجتماعی (Recognition)
حکمرانان ایران ضروری است که تکثر روزافزون اجتماعی در ایران را به رسمیت بشناسند، به قول گادامر در غیریت غیر تامل بیشتری کنند و سودای محال کاستن این تکثر را کنار بگذارند. ایرانیانی که سبک زندگی و باورهای سیاسی، اجتماعی و دینیشان مورد پسند اصولگرایان، صداوسیما و اغلب حکمرانان جمهوری اسلامی است زیر ۳۰ درصد جمعیت امروز ایران را تشکیل میدهند.
«نمایندگی» در حوزهی سیاست (Representation)
گروههای اجتماعی متکثری که باید وجودشان را به رسمیت شناخت باید در عرصهی سیاست رسمی «نماینده» داشته باشند. امروز نهادهای نمایندگیِ گروههای اجتماعی همچنان بسیار ضعیفاند، اکثر ایرانیان خود را در صداوسیما نمیبینند، بخش بزرگی از ایرانیان امکان تشکلیابی سیاسیِ قانونی (از جمله در احزابِ بزرگ و کارآمد) ندارند، صدها هزار ایرانیِ توانا (از جمله ایرانیان خارج از کشور) امکان ورود به نهادهای حکمرانی را ندارند و قوهی قضاییه هم با محروم کردن خود از توان مدیریتی شایستگان در اجرای عدالت و صیانت از قانون بسیار ناکارآ است. تا سال ۹۶ گرچه بسیاری از نیروهای سیاسی در ساختار سیاسی ایران نمایندهای نداشتند، اما این ساختار بین ۵۰ تا ۸۰ درصد ایرانیان را نمایندگی میکرد. اما از سال گذشته با ریزش پایگاه اجتماعیِ نیروهای سیاست رسمی، برای اولین بار بعد از انقلاب، مجموعهی حکمرانان ایران کمتر از ۵۰ درصد ایرانیان را نمایندگی میکنند و البته هیچ گروه سیاسی اپوزیسیونی واحدی هم محبوبیت قابل توجهی ندارد. با تقویت نهادهای نمایندگیِ گروههای اجتماعی (از جمله سندیکاها) و تغییر قانون انتخابات و رویههای انتخاباتی با هدف ۱- کاهش رد صلاحیتها توسط شورای نگهبان، ۲- حزبی شدن انتخابات و ۳- نسبتی (proportional) شدنِ انتخابات، میتوان دوباره مجموعهی حکمرانان در جمهوری اسلامی ایران را نمایندهی اکثر شهروندان ایران و بسیار کارآمدتر کرد.
«بازتوزیع» در حوزهی اقتصاد (Redistribution)
بازتوزیع عادلانهی ثروت، حتی با ابعاد کنونیِ اقتصاد ایران، بسیار کارآتر از اکنون میتواند صورت گیرد. مالیات بازتوزیعی، توزیع عادلانهتر و موثرتر یارانههای پنهان و آشکار (بهویژه یارانهی انرژی) و خدمات حمایتیِ موثر دولت در حوزهی آموزش و بهداشت و درمان مستلزم تغییرات قانونی و سیاستی متعددی است که متاسفانه هنوز در دستور کار حکمرانان ایران قرار نگرفته است و اگر نگیرد میتواند زمینهساز افزایش شکاف درآمدی، فقر شدید و شورشهای کوچک و بزرگ شود.
در R ِ دوم و سوم (نمایندگی در سیاست و بازتوزیع در اقتصاد) وضعیت کنونی ایران بهتر از قبل از انقلاب ۵۷ و Rِ اول (به رسمیت شناختن در حوزهی اجتماعی) وضعیت امروز بدتر از قبل از انقلاب است. اگر نظام سیاسی در این سه حوزه ضرورت اصلاح را درنیابد و عملا تحرک کافی برای بهبود سیاستهای بسطدهندهی این سه R نشان ندهد، چشمانداز پربحرانی در پیش خواهد داشت. اما اگر بخواهد، در هر سه حوزه امکان اصلاح و پیشرفت مرئی در میانمدت و بلندمدت فراهم است و به افزایش مشروعیت، کارآمدی، قدرت و مقبولیت نظامِ برآمده از انقلاب ۵۷ و خون صدها هزار شهید جنگ تحمیلی میانجامد و مواجههی موثر با ابرچالشهای اقتصادی، شکستن تحریمها، کاهش نارضایتیهای فراگیر شهروندان و حفظ امنیت و یکپارچگی ایران را ممکن میکند.