- مریم نورائینژاد
اندیشههای آلن بدیو فیلسوف معاصر و فرانسوی، همواره در چهار حوزه ترکیبی فلسفه، هنر، ریاضیات و سیاست در حال آمد و شد است. او در کتاب فلسفه برای مبارزان که با ترجمه فواد حبیبی و کمال خالقپناه از سوی نشر نی وارد بازار کتاب فارسی زبانان شده؛ رفت و برگشتهای مفهومی میان فلسفه و سیاست را مورد تاکید قرار داده و تلاش کرده تا ارتباط این دو حوزه را با یکدیگر تحلیل کند. فلسفه برای مبارزان در سه فصل رابطه پر رمز و راز فلسفه و سیاست، فیگور سرباز و سیاست بهمثابه دیالکتیکی غیربیانگر و دو پیوست با عنوانهای تاملاتی در باب بحران کبک و ما به یک دیسیپلین مردمی نیاز داریم؛ سیاست معاصر که به انتخاب مترجمان فارسی به اصل کتاب اضافه شده، تدوین شده است.

باوری عمومی مبنی بر اینکه این وظیفه فیلسوف –به مثابه روشنفکر- است که به ما (توده مردم) بگوید چه کنیم، وجود دارد. همه ما کمابیش بارها به این مساله اندیشیدهایم که در شرایط سخت اجتماعی و سیاسی باید از چه کسی راه و برنامه بگیریم. اما آن روی سکه نیز قابل تامل است. اینکه «چه باید کرد» را نمیتوان به شکل کلاسیک آن به مبارزان و کارگران دیکته کرد. در واقع شاید بهراحتی نتوان ادعا کرد که پارادایم کلاسیک مارکسیسم برای اندیشیدن به سیاست قابل اعمال است. اما جمعبندی نهایی بدیو در این زمینه مثبت است و او بر این باور است اگر مارکسیسم را یک سیاست سلطهناپذیر تلقی کنیم باز هم میتوانیم به جایگاه اثرگذار کارگران دل خوش کنیم. مارکسیسم کلاسیک در این نگاه در واقع صاحب تعلقی دوگانه است؛ اول سازهای تحلیلی است و دوم دخالتی سیاسی؛ و در اینجاست که میتواند پیونددهنده فرضیه سیاست رهاییبخش به کارگران کارخانه باشد.
بدیو فصل رابطه پر رمز و راز فلسفه و سیاست را با توضیحی از فلسفه و وابستگیهای آن شروع میکند و یادآور میشود فلسفه مجموعه آموزههایی است که پس از سپری شدن روز معرفت، پس از طی شدن روز تجارب زندگی، درست هنگامیکه شب مستولی میشود، فراخواهد رسید و اینگونه باید یک گام بیشتر بردارد (ص ۲۵ و ۲۶). او در این فصل برای تحلیل فلسفه و آینده آن از استدلالهای آلتوسر بهره میگیرد و همچون او باور دارد فلسفه به علم وابسته است. بدیو دو گرایش عمده را از هم تفکیک کرده است. در دیدگاه نخست؛ فلسفه از اساس یک شیوه انعکاسی از معرفت و شناخت است: شناخت حقیقت در قلمروی نظری و شناخت ارزشها در قلمرو عملی. اما تلقی دوم در واقع فلسفه را یک فرم از شناخت نظری و عملی نمیداند بلکه بیشتر درگیر دگرگونی و تغییر کامل یک سوژه و ایجاد تغییر رادیکال است و در همین تلقی است که فلسفه به دین نزدیک میشود، با تعهد سیاسی نسبت مییابد و محدود به قید و بند سازمانی نشده، به خلاقیت هنری شبیه میشود و بدون فرمالیسم ریاضیات و شیوهها و ابزارهای تجربی فنی فیزیک، به معرفت علمی نزدیک میشود. در این دیدگاه فلسفه دیگر یک شناخت صرف نیست بلکه شناختی است از شناخت؛ و یک «کنش» است. بدیو در توضیح این تلقی از فلسفه که آن را کنش میداند از مثال زندگی سقراط بهره میگیرد و میگوید همان کنشی که دشمنان سقراط آن را «فاسد کردن جوانان» نام نهادند و باعث محکومیت سقراط شد؛ نامی درخور برای کنش فلسفی است. او توضیح میدهد فاسد کردن در اینجا بهمعنای آموزش امکان دست رد زدن بر سینه اطاعت کورکورانه از باورهای تثبیت شده موجود است. کنش فلسفی از نظر بدیو همواره میان موضع تاییدآمیز و موضع انتقادی ناب ظهور میکند، همواره یک بعد هنجاری دارد و تحت شرایطی خاص رخ میدهد.
مولف در ادامه این فصل و پس از گفتن از فلسفه، وارد رابطه فلسفه و سیاست میشود و به تناقض موجود میان این دو عرصه اشاره میکند. از نظر او فلسفه از یکسو فعالیتی ضرورتاً دموکراتیک است و از سوی دیگر برداشتهای سیاسی اکثریت فلاسفه را فاقد هرگونه عنصر دموکراتیک به معنای مرسوم این واژه میداند چرا که فلاسفه بهطور کلی برای آزادی عقاید و فضلیتهایی که به اتفاق آرا مورد تائید همه هستند، ارزشی قائل نیستند. در ادامه فصل از رابطه پارادوکسیکال دموکراسی، سیاست و فلسفه سخن به میان میآید. از نظر بدیو باید از دموکراسی به فلسفه گذر کرد و این همان راهی است که یونان باستان برای خلق فلسفه طی کرده است. سه اصطلاح سیاست، دموکراسی و فلسفه در نهایت با مساله حقیقت به هم پیوند میخورند و سوالاتی اینچنین را رقم میزنند که: برداشت دموکراتیک از حقیقت چیست؟ قاعده سیاسی قابل اعمال بر همگان، چه میتواند باشد؟ چرا دموکراسی یک شرط برای وجود فلسفه است؟ چرا فلسفه با یک نگرش دموکراتیک به سیاست جور در نمیآید؟ «دموکراسی یک شرط برای فلسفه است، اما فلسفه هیچ ارتباط مستقیمی با عدالت ندارد. عدالت در عوض خود را در دورترین فاصله از لذایذ دموکراتیک و فاسدکننده آزادی فردی بهمثابه پیوندی حادث میان فضیلت و ترور نشان میدهد. اکنون میتوان گفت عدالت همان نام فلسفی حقیقت در قلمروی سیاست است. بدینسان نقطه اتصال سه اصطلاح فلسفه، دموکراسی و سیاست کماکان مبهم باقی میماند»(ص۴۶ و ۴۷).
فصل دوم کتاب با عنوان فیگور سرباز با توضیحی از وضعیت سردرگمیها و آشفتگیهای موجود در عصر حاضر درباره مفهوم قهرمان آغاز میشود. تلاش انسان معاصر برای یافتن فیگورهای قهرمانانه سبب میشود بدیو قرن گذشته را قرن جهتگیریهای قهرمانانه سلبی بداند و انتحارهای مذهبی و تعصبورزیهای خونین را نوعی از فیگورهای قهرمانی تلقی کند. پس از توضیحات مربوط به فیگورهای قهرمانی عصر حاضر که دلیل بسیاری از خشونتهای بزرگ بوده است بدیو به طرح این سوال میپردازد که آیا در جهان سردرگم کنونی جایی برای سبک جدید قهرمانیگری وجود دارد؟ و با برشمردن ویژگیهای قهرمانان از جمله اینکه: ۱) سرمشق جایگاه قهرمانیگری جنگ بوده است. ۲) سرمشق همه فیگورهای قهرمانی در جریان انقلابها سرباز بوده است. ۳) فیگور سرباز مخلوق دو قرن گذشته است زیرا در جنگهای قبل از این، فیگور قهرمانی نه سرباز بلکه سلحشور است؛ به تشریح ویژگیهای جمعی فیگور سرباز میپردازد و میگوید سرباز نامی ندارد، تحت یک انضباط شدید و قدرت ایده عمل میکند و گمنام است و این ناشناخته و گمنام بودن به خود ذات فیگور نمادین سرباز تعلق دارد. «بعد بنیادین فیگور سرباز دقیقا عبارت است از وحدت دیالکتیکی میان مرگی شجاعانه و جاودانگی بدون کوچکترین ارجاع مستقیمی به خدا یا یک روح شخصی»(ص۵۸).

مولف پس از برشمردن چنین ویژگیهایی با تاکید بر اینکه شعر میتواند سوبژکتیویته سیاسی را پیشبینی کند، نمونههایی از اشعاری را میآورد که نوعی رابطه متقابل بین قهرمانیگری سرباز و پیروزی بر مرگ را نشان میدهد و از پیروزی صحبت میکند که هم غیردینی است و هم گمنام. او در پایان سرباز را استعارهای میداند که سه ویژگی بنیادی وجود انسانی را در خود دارد: اول اینکه سرباز خطابی عام است. دوم اینکه سرباز همان دست کارهایی را به ثمر میرساند که هرکسی میتواند آن را انجام دهد، بهخصوص زمانیکه هر کاری غیرممکن به نظر میرسد و سوم اینکه سرباز نمونهای است از آنچه در یک کنش، نامیرا و جاودان است.
فصل سوم کتاب با عنوان سیاست به مثابه دیالکتیکی غیربیانگر با صحبت از دیالکتیک سیاسی شروع میشود و بدیو بهدنبال آن است تا دریافتی از دیالکتیک سیاسی ارائه دهد که در آن تبدیل کنش تودهها به اسم خاص را منع کند و سیاست انقلابی در آن بهمعنای بیان فشرده تضادهای اجتماعی نبوده بلکه شیوه جدیدی از تفکر و انجام کنش جمعی را تشویق کند. او بر این باور است دادن یک اسم مشخص به حرکتهای جمعی به معنی تعریف شدن توسط فرمولی مشخص است. به بیان دیگر وقتی نامی را بر یک حرکت جمعی میگذاریم، در واقع آن حرکت را به یک زیرمجموعه ساختپذیر تقلیل میدهیم. یک زیر مجموعه از یک مجموعه که تعریف واضح و مشخصی داشته و از اصل موضوع ساختپذیری تبعیت میکند. بدیو در ادامه فصل از سیاست، از یک طرف به مثابه قانون و ساختپذیری و از طرف دیگر بهمثابه میل سخن گفته و پس از طرح برداشت کلاسیک از بینش انقلابی بر این باور است بینش انقلابی به هیچ وجه در طرف میل محض قرار ندارد زیرا میل انقلابی، پایان رابطه میل و قانون را بازنمایی میکند. او از شجاعت بهعنوان امکان واقعی یاد میکند که قابل تقلیل به سوبژکتیویته دیالکتیک قانون و میل در شکل معمولی نبوده و از این رو کنش سیاسی نیز فروکاستناپذیر به میل و قانون است.
اهمیت فلسفه در رهاییبخشی
فلسفه برای مبارزان بدیو کتابی کوچک اما محرکی جاندار در پرداختن به نقش فلسفه در مبارزه سیاسی است. انتشار این کتاب با شکوفایی اعتراضات مردمی در سراسر جهان شامل بهار عربی و جنبش وال استریت همزمان شد و میتوان ادعا کردن خواندن و دانستن از محتوای آن قطعاً برای مبارزات سیاسی مدرن، ضروری است. آشنایان با اندیشههای بدیو و خوانندگان کارهای اخیر او بدون شک، متوجه توازیهای محتاطانه بدیو در فراخوانی مجدد کمونیسم میشوند. فلسفه برای مبارزان برخلاف کتابهای قبلی بدیو حاصل پیچیدگیهای ریاضی و جلوههای فریبنده هستیشناسانه نیست و همین باعث میشود خواندن این کتاب به همان اندازه که برای طرفداران اندیشههای بدیو جذاب است، برای خوانندگان جدید و ناآشنا با اندیشههای او هم خواندنی باشد.
کتاب با پیشگفتار مترجم انگلیسی برونو بوستلیز[۱] آغاز میشود و مخاطب با خلاصه جالبی از یافتههای بدیو و تلاش قانعکننده در راستای قرار دادن این اثر در کلیات کارهای بدیو روبرو میشود. پیکربندی تعریف مبارز بهعنوان کسی که تا آخر بر سر عقیدهاش میماند؛ مبارز را بهعنوان یک متعهد فراتر از خشونت؛ از نو قالبگیری و طرحریزی میکند. برای بدیو فلسفه توسط سیاست، تنظیم و قانونگذاری شده است نه اینکه ما فکر کنیم فلسفه تنظیمکننده سیاست است. این موضوع با ماتریالیسم مدنظر بدیو تشدید شده و نوعی جریان فلسفی حقیقتجوی سنتی لیبرال را نیز که در فلسفه هست، رد میکند.
فصل اول کتاب که طولانیترین بخش کتاب هم هست؛ خواننده را با یک بحث غنی در خصوص روابط سه عرصه فلسفه، سیاست و مبارزه روبرو میکند. مخاطب بدیو پس از خواندن این بخش در مییابد از نظر او، فلسفه دامنه نفوذ زیادی دارد زیرا همواره از روشهایی سخن میگوید که نظریهپردازان را مجبور میکند دائماً متوجه بدهکاری فلسفه به تاریخ باشند. بهطور کلی بدیو بهدنبال سیاستی رهاییبخش است و در این راه از بازخوانی کمونیسم هیچ ابایی نداشته و بر اهمیت فلسفه برای رهایی تاکید میکند. بدیو در فصل فیگور سرباز نتیجه میگیرد ما باید اشکال نمادین جدیدی را برای اقدامات جمعی خود خلق کنیم. هرچند خواننده خود را به آنچه ممکن است به خلق این فرمها کمک کند؛ راهنمایی نمیکند. او در فصل سیاست بهمثابه دیالکتیکی غیربیانگر تلاش میکند اقدامات جمعی را تئوریزه کند. تمایز بین قانون و میل را برجسته کرده و به رویکردهای لنین و دیدگاههای مبتنی بر طبقهبندی توجه دارد. تاکید او بر داستان از این ایدهاش ناشی میشود که فرآیند حقیقت، فرآیند یک داستان جدید است. هرچند به مخاطب کتاباش نمیگوید به چه داستان جمعی باید تکیه کرد و چه کسی باید این داستان را بسراید؛ اما کاملاً متقاعد شده است این داستان برای کار سیاسی ضروری است.
به هر روی این کتاب نیز مانند همه کتابها خالی از اشتباه نیست و یادداشتهای بیشتر و مفصلتر بهعنوان پاورقی حتما میتوانست یاریگر خوبی برای خواننده در فهم منظور مولف باشد. برای کسی که آشنایی زیادی با مکاتب سیاسی و در راس آن کمونیسم ندارد، بحثها و تحلیلها شفاف بهنظر نخواهد رسید. هرچند خواندن این کتاب توام با ناامیدی گزندهای از سختی فهم متن است اما عطش پنهانی برای دانستن بیشر از اندیشههای بدیو را باعث میشود. لازم است خواننده این کتاب با دیدگاههای بدیو در سایر آثارش نیز آشنا باشد تا فهم کاملتری از نسبت فلسفه و سیاست به دست آورد.
کار قابل احترام نشر نی برای انتخاب و انتشار این کتاب ارزشمند و ترجمه خوب کتاب، شایای تحسین است. هر سه فصل کتاب، نسخههایی از سخنرانیهای بدیو، طی سالهای ۲۰۰۵ تا ۲۰۱۰ است و مترجمان، دو مصاحبه از مصاحبههای مهم بدیو با عنوانهای تاملاتی در باب بحران کبک و ما به یک دیسیپلین مردمی نیاز داریم را به اصل کتاب افزودهاند که البته این کار در مجموع فهم زبان بدیو در سخنرانیهایش را آسانتر کرده است. خواندن کتاب بدیو به همان اندازه که به حال دانشجویان مفید است برای علاقمندان جنبشهای اجتماعی هم مفید است. هرچند شاید نتوان این متن را متنی کامل دانست اما فلسفه برای مبارزان؛ متنی جذاب از یکی از مهمترین فیلسوفان معاصر ماست.
[۱]– Bruno Bosteels