- مریم نورائینژاد
در زمانهای که تقریبا همه امور انسانی و اجتماعی شکل جهانی به خود گرفته، حتی اگر از جهانیسازی متنفر هم باشیم باز هم هر روز با مصادیق آن برخورد داریم. در این شرایط، تکلیف امری مثل عدالت چیست؟ آیا میشود به عدالت هم نگاه جهانی داشت؟ آیا جهان امروز که بهواسطه ارتباطات و سرمایه هر روز مرزهایش کمرنگ و کمرنگتر میشوند؛ عدالت را هم جهانی میکند؟ آیا رسیدن به عقوبت برای مستبدان، بدون توجه به اینکه در چه کشوری مرتکب جنایت علیه بشریت شدهاند؛ یک پیروزی برای بشریت محسوب میشود؟

برای اندیشیدن به پاسخ این سوالات بد نیست کتاب شکستن طلسم وحشت؛ محاکمه شگفتانگیز و پایانناپذیر ژنرال آگوستو پینوشه نوشته آریل دورفمن استاد برجسته ادبیات شیلی را ورق بزنیم. روایتی تلخ و تکاندهنده که به قصد گزارش محاکمه پینوشه نوشته شده اما بهشکلی هنرمندانه، روایتی منحصربهفرد و جذاب از هفده سال دیکتاتوری، استبداد و آنچه بر مخالفان حکومت شیلی گذشته را به دست میدهد.
دورفمن که خود رنج تبعید از سرزمین مادری را به جان خریده و از هزینهپردازان سالهای بیرحمی پینوشه است؛ بهخوبی از پس روایت یک تجربه زیسته تحت سرکوب شدید برآمده و مخاطب خود را در لمس تجربهای دردناک و روشنگر شریک میکند. گزارش این تجربه زیسته به دور از آلودگیهای شعاری است. نویسنده با تاکید بر اینکه اقلیتی قدرتمند در داخل کشور؛ پینوشه و سیستم حکومتی او را پشتیبانی میکردهاند، نشان میدهد بهراحتی نمیتوان ادعا کرد «مردم نمیخواستند اما رنج میکشیدند».
قدرت اقتصادی، نیروهای نظامی تحت فرمان پینوشه و واکنشهای خشونتآمیز همین اقلیت قدرتمند در جای جای کتاب مورد تاکید مولف قرار گرفته تا نشان دهد استبداد چگونه تمامی عرصههای کوچک و بزرگ زندگی فردی و اجتماعی را درمینوردد و به یک هیولا تبدیل میشود. دورفمن با اشاره به همه کسانیکه در این جنایات دست داشتهاند از آنان بهعنوان سازندگان یک سیستم یاد میکند و میگوید: کسانیکه تجهیزات لازم برای انجام آن جنایات دهشتناک را میخریدند، کسانیکه حسابها را نگه میداشتند و بودجههای لازم را تراز میکردند، کسانیکه دستمزد ماموران را میپرداختند و گزارشها و اعترافات را حروفچینی میکردند، کسانیکه ماشهها را میچکاندند، کسانیکه فکر میکردند باید حال زنان پیگیر جنایات را در رختخواب جا آورد، کسانیکه از دیکتاتوری فرصتی برای پولدار شدن ساختند و نهادهای عمومی را به ثمن بخس خریدند و حتی کسانیکه وقتی سربازان از انجام وظیفه حماسیشان خسته میشدند، قهوه و شیرینی تعارفشان میکردند؛ همه و همه دیگران غیرمرئی بودند که هرگز از خود نپرسیدند که بابت فقدان عدالت در کشورم تا کجا مسئول هستم؟
دورفمن پس از تشریح این وضعیت، میگوید: پینوشه یک آینه است. آیا برای محاکمه او واقعا آمادهایم؟ او با طرح این سوال بر این باور است فارغ از آنچه در محاکمه پینوشه بر سر جسم بیمار و ذهن تحلیل رفته او آمد؛ این مردم شیلی هستند که باید قدرت اخلاقی لازم را پیدا کنند تا یکبار برای همیشه، گذار خود به دموکراسی را حقیقتاً تکمیل نمایند. از نظر او مسئولیت مردم در دوران دیکتاتوری مسئولیتی بسیار تاثیرگذار است که حکم هدیهای حیرتانگیز برای رسیدن به دموکراسی را دارد.
از نظر دورفمن درسهایی که محاکمه پینوشه برای مردم شیلی و سراسر جهان دارد، حقیقت تلخ دیکتاتوری است که به سالها زمان نیاز دارد تا از تمامی تبعات دردناک خشونت و وحشت خلاص شود و اجازه دهد دموکراتیزه شدن بهآرامی و همراه با عمق به جریان بیفتد. امکان احقاق حق ملتی تحت ستم؛ هرچند به شکلی محدود و امید به آیندهای دور از دموکراسی ریشهدار، در سراسر روایت دورفمن جاری است. او این روایت تکان دهنده را با این جمله به پایان رسانده که: «شاید به زودی روزی از راه برسد که بالاخره بتوانیم کشوری را که پینوشه از ما دزدید پس بگیریم، کشوری که ما اجازه دادیم پینوشه آن را بدزدد».
کتاب شکستن طلسم وحشت؛ محاکمه شگفتانگیز و پایانناپذیر ژنرال آگوستو پینوشه با ترجمه مسئولانه، دقیق و روان زهرا شمس و از سوی نشر کرگدن در سال ۹۷ به چاپ دوم رسیده است. مترجم در اقدامی متعهدانه؛ تمامی اسامی و رویدادهای خاص کتاب را با پاورقیهای جامع و کامل همراه کرده و این چنین؛ باعث برقراری ارتباط کامل ذهنی مخاطب با موضوع مورد بحث نویسنده شده است. تمام جملات کتاب بهروشنی و شفافیت ترجمه شده و یک جمله را در سراسر کتاب نمیتوان یافت که برای فهمش نیاز باشد آن را دوباره خوانی کرد. نشر کرگدن با انتخاب و انتشار این اثر ارزشمند جهانی در عرصه روایت سیاسی، گام محکمی در زمینه نشر آثار معتبر خارجی برداشته که جای تحسین دارد.