- مریم نورائینژاد
اگر بهدنبال منظری تازه و نگرشی جدید نسبت به مسائل زنان هستید؛ کتاب دایرههای ترس نصر حامد ابوزید، اسلامشناس برجسته مصری را ورق بزنید. نصر حامد ابوزیدی که پروژه اصلیاش تفسیر اومانیستی از قرآن بود و نگاه نوگرایانهاش به آموزههای دینی با مخالفتهای شدید و غیرانسانی روبرو شد. مخالفت رسمی با نقد گفتمان دینی او در سال ۱۹۹۵ با اعلام حکم ارتداد و دستور جدایی همسرش از وی توسط مفتیان مصر به اوج رسید. معلمی که با زبانی بیریا و به دور از ملاحظات اینجهانی، دانشجویانش را به رویکرد عقلانی در تفسیر قرآن دعوت میکرد. او همه توان پژوهشیاش را در راه توسعه دیدگاه هرمنوتیکی تازه از قرآن و متون مقدس به کار گرفت و بر این باور بود مسئولیت مفسرین قرآن، تنها با واگذاری امور به عقل جمعی، دوری از استبداد فکری و تکیه عالمانه بر عقل تکمیل میشود.

شابک: ۱-۰۷-۶۱۸۹-۶۲۲-۹۷۸
ابوزید بر این باور بود که اسلام هر قدر مبتنی بر عقل و قدرت استدلال باشد، صلابت بیشتری یافته و پیوند میان عقل و اجتهاد میتواند نویددهنده رسیدن به حقیقت باشد. تلاش او برای مخالفت با ظاهرگرایی در فهم قرآن و طرفداری از تأویل در کتابهای ارزشمند رویکرد عقلانی در تفسیر قرآن، نقد گفتمان دینی، محمد(ص) و آیات خدا، اندیشه و تکفیر، چنین گفت ابن عربی و… مکتوب شده است.
کتاب دایرههای ترس؛ زنان در گفتمان دینی ابوزید که به تازگی ذیل مجموعه اسلامپژوهی انتشارات نگاه معاصر وبا ترجمه دقیق و روان ادریس امینی منتشر شده به مخاطب خود، انگیزه خواندن و اندیشیدن از یکسو و جسارت کنار گذاشتن توهمات ایدئولوژیک درباره وضعیت فرودست زنان در قرآن از سوی دیگر را میدهد. ابوزید در دیباچه کتاب با عنوان حوا میان دین و اسطوره انتقادات خود به تفسیر رانده شدن آدم و حوا از بهشت را مطرح کرده و به واسطه همین انتقادات بر این باور است تصویر آدم بیگناه، بازتاب نگرش جامعهای است که مرد در آن نمونه اعلای نیکی و پاکی و جنس زن، تجسم شر و گناه است و این داستان بیش از اینکه متن دینی را تفسیر کند، حاکی از وضعیت اجتماعی زنان و مردان است.
نگارنده در فصل اول کتاب خود با عنوان انسانشناسی زبان و خدشهدار شدن هویت به خوبی نشان میدهد وقتی مرد در هر شرایطی به محور و مرکز همه چیز تبدیل شده و کانون کارایی میشود، هرگونه کنشگری زنان در حیات اجتماعی، فرهنگی و سیاسی مسالهای ثانویه و حاشیهای است.
در فصل دوم کتاب، فرقهگرایی در اسلام و تاثیرات آن بر زنان بررسی شده است و ابوزید بهخوبی نشان داده وقتی چندپارگی، فرقهگرایی و تکیه بر ظاهر قرآن در کنار هم قرار میگیرند، نتیجهای جز تروریسم به دست نمیدهند و در این فضاست که فرودستانگاری، دشمنی و خشونت علیه زنان نیز افزایش مییابد.
نقطه کانونی دیدگاههای ابوزید درباره زنان در فصل سوم کتاب با عنوان فقدان بعد اجتماعی در گفتمان دینی شکل میگیرد. او بر این باور است تا زمانیکه گفتمان دینی همواره هر مسالهای را از مبنای فکری مناقشهناپذیر به بحث میگذارد و تعمداً جنبههای اجتماعی و اقتصادی را پنهان نگه میدارد و رابطه زنان و مردان را در بستر واقعی و چارچوب حقیقی آن نادیده میگیرد، واپسروی وضعیت اجتماعی زنان گریزناپذیر خواهد بود. گفتمان دینی که هرگونه نقادی از فهم رایج از دین را در بستر توطئه کشورهای غربی علیه کشورهای شرقی و خصوصاً اسلام صورتبندی میکند، در درون ساختار خود با یک شیطان غربی مواجه است که درصدد محکوم کردن آن است. «بدین ترتیب میتوان گفت، گفتمان دینی در حقیقت گفتمانی بحرانزده و دچار سرکوب درونریز است اما تلاش میکند با پس راندن این سرکوب از شر آن خلاص شود».
بخش دوم کتاب با عنوان قدرت و حقیقت: آرمانگرایی متون و بحران واقعیت با چهار فصل دربردارنده تحلیلهای نگارنده در خصوص حقوق بشر در اسلام است. او با کنکاشی دقیق در آرای مفسران و پیشگامان اجتماعی و بعضاً دینی از مسائلی مثل آموزش و حجاب سخن به میان آورده و با توجه به واقعیات موجود، بهدنبال ارائه تحلیلی انسانی از آیات قرآن و احادیث است.
تلاش برای تفسیر قرآن در بستر تاریخی و فرهنگی خود در جای جای کتاب مورد تمرکز و تحلیل قرار گرفته است. ابوزید آنقدر به این اصل وفادار است که در سخن گفتن از شرایط کنونی زنان مسلمان و بهخصوص زنان مصر، رویدادهای تاریخی مهم جهان عرب و تاثیرات آن بر جامعه و خصوصاً زنان را مورد توجه ویژه قرار داده است. این کتاب ارزشمند در واقع، هم نسبت سنت تصورات اسطورهای با تفسیر مردسالارانه از قرآن را میسنجد و هم نسبت انسانشناسی زبان، جنسیتزدگی و مردمحوری مفرط زبان عربی در ارزشگذاریها و غیریتسازیهای نهفته زبانی را. طرح مسالهای عالی دارد و بهجای ارائه پاسخ قطعی، دعوت به تامل و تفکر بیشتر میکند. اعتقاد به تکثر و تنوع فهم، جسارت پرسشگری و دوری از خشکاندیشیهای قشری در سراسر کتاب به چشم میخورد.
ابوزید در این کتاب بر این باور است که تکیه عالمانه برعقل و بهرهمندی از علم میتواند راه استبداد دینی را سد کند و از اسلام و مسلمانان تصویری انسانیتر به نمایش بگذارد. در حقیقت او به مانند یک مسلمان واقعی، خود را در مقابل دین اسلام مسئول میداند و به سمت زدودن توهمات ایدئولوژیک درباره مسائل زنان حرکت میکند. او با اجتهاد خود نشان داده و اثبات کرده که بستن راه گفتمان دینی بر واقعیات عقلی، اجتماعی و فرهنگی نتیجهای جز بنیادگرایی منتهی به افراط ندارد. با چنین نوشته کوتاهی حقیقتا نمیتوان حق معرفی کامل چنین کتاب ارزشمندی را ادا کرد. کتابی که مولفش بر این باور است: «من میاندیشم پس مسلمانم»؛ را باید خواند و توصیه به خواندن کرد. موضوع برجسته و قابل تامل، ترجمه روان و خواندنی، مقدمه جامع مترجم، ترجمه قابل اعتماد و کیفیت خوب صحافی منجر به محصولی شده که مجموعه اسلام پژوهی انتشارات نگاه معاصر را بیش از پیش تقویت کرده است.
اگر همچون نگارنده، «زن» باشید و در جامعه امروز ایران زندگی کنید علاوه بر همه لذتها از خواندن این کتاب حتما غم جانکاه همیشگیتان از این همه تبعیض جنسیتی دوباره سر بر میآورد؛ غم یا بهتر است بگوییم حسرت نداشتن مرد یا مردانی مشابه ابوزید در سرزمین خودمان ایران. مردان روشنفکر عرب که همواره به مسائل زنان در گفتمان دینی پرداخته، توجه نشان داده و از آن نوشتهاند؛ در مقابل بسیار مردان اسلامپژوه و حتی روشنفکر ایرانی که از رویایی با مساله زنان هم بیمناکاند و به زبان ساده ترجیح میدهند زنان را نادیده بگیرند چه رسد به اینکه بخواهند نگاهی نوگرایانه به این عرصه داشته باشند.