312خیز برای قدرت یکپارچه! 

Facebook
Twitter
LinkedIn
Skype
WhatsApp
Telegram
Print

علی‌رضا علوی‌تبار

شواهد و قرائن نشان می‌دهد جریان راست تندرو یک بار دیگر در حال آماده‌سازی زمینه‌ها برای خیز به سوی یکپارچه‌سازی قدرت است! جریان راست تندرو که حکومت آرمانی‌اش نوعی حکومت تمامت‌خواه است، هر نوع چندگانگی و تنوع را در عرصه سیاست دشمن آرمان‌های خویش تلقی می‌کند. ترکیب نیروهای شکل‌دهنده به این جریان به‌طور غالب دارای سوابق نظامی، امنیتی و شبه‌نظامی هستند. همین ترکیب باعث شده تا هرگاه به دنبال تحقق هدفی در عرصه سیاست هستند، پیش از آن زمینه‌سازی کرده و به تعبیر خودشان «آتش تهیه» مناسب تدارک ببینند. راست تندرو در بهترین تخمین کمتر از ده درصد مردم کشور را نمایندگی می‌کند، اما امکانات بسیار و بلندگوهای بی‌شمار در اختیار دارد. چند خبرگزاری عمومی، چندین روزنامه سراسری و هزاران بلندگو در فضای مجازی و همگی متکی بر منابع و امکانات عمومی و منابع تخصیص داده شده، بخشی از امکانات قابل مشاهده آنهاست. موسسات و مراکز تاسیس شده توسط این جریان اگرچه بخشی از حرکت بزرگتر برای «خاصه بخشی» منابع ملی هستند، اما وظایف سیاسی را نیز بر عهده دارند. در حال حاضر وظیفه تعریف‌شده برای آنها آماده کردن اذهان برای تلاشی مجدد برای «یکدست کردن قدرت» است.
جریان راست تندرو در سال‌های بعد از جنگ، چند بار تلاش کرده است تا قدرت سیاسی را یکدست کرده و همه رقبا و متفاوت‌ها را حذف نماید. نخستین بار تلاش برای یکپارچه کردن قدرت از نیمه دوم ریاست جمهوری آقای هاشمی آغاز شد. راست افراطی در آن شرایط هنوز جریان راست محافظه‌کار را دشمن تلقی نمی‌کرد و حاضر بود آنها را به عنوان متحد درجه دوم بپذیرد. اما به دلیل شناخت غلط از جامعه و اشتباه محاسبه، تلاش راست تندرو به نتیجه نرسید و از دل انتخابات دولتی اصلاح‌طلب و دارای گرایش مردم‌سالارانه سربرآورد. راست تندرو که اعتماد به نفس خود را از دست داده بود در انتخابات مجلس ششم نیز منفعلانه شکست را پذیرفت. اما از نیمه دوم ریاست‌جمهوری آقای خاتمی اقدام به سازماندهی مجدد کرد و به جذب همه نیروهای طرد شده پرداخت و با منابع بسیاری که در اختیار داشت، تلاش تازه‌ای را آغاز کرد. جریان راست محافظه‌کار، سرکردگی جریان راست تندرو را پذیرفت و پشت سر آن به فعالیت پرداخت. راست افراطی مجلس هفتم و ریاست‌جمهوری را برد و تا حدودی توانست به رویای یکپارچه کردن قدرت سیاسی جامه عمل پوشد. غافل از اینکه اداره امور عمومی در دنیای جدید، به طور اجتناب‌ناپذیری با تنوع و چندگانگی توأم است. بعد از هدر دادن منابع ملی و در خطر قرار دادن امنیت ملی، پوسته همشکلی شکست و در میان راست افراطی و راست محافظه افتراق افتاد. بازگشت قدرتمند جریان اصلاح‌طلب و تحول‌خواه به عرصه سیاست در جریان انتخابات ریاست جمهوری سال ۱۳۸۸، به طور موقت دوباره راست تندرو را در کنار راست محافظه‌کار قرار داد. اما بعد از کوبیدن شدید منتقدان و مخالفان، باز هم افتراق‌ها بازگشت. مجموعه برخوردهایی که در آن انتخابات و در برخورد با منتقدان و معترضان صورت گرفت را نیز بایستی در راستای همین تلاش برای یکدست کردن قدرت تحلیل کرد. از درون جریان راست تندرو محفلی متولد شد که حتی حاضر به تقسیم قدرت یا هم جریان‌های خود هم نبود و در سوءاستفاده از قدرت و امکانات مادی آنقدر افراط می‌کرد که می‌توانست شیرازه امور را از هم بگسلد. درگیری‌های درونی جریان راست تندرو از یکسو و درگیری این جریان یا جریان راست محافظه‌کار از سوی دیگر در بستری از فشارهای بین‌المللی، زمینه را برای پیروزی ائتلافی از بخش‌های عملگرای راست محافظه‌کار با بخش‌های عملگرای راست مدرن در انتخابات ۹۲ فراهم ساخت. راست تندرو که بازنده اصلی بود تا مدتی گیج از ضربه‌ای که خورده بود و با شرمندگی ناشی از فساد و ندانم‌کاری دوران دولت مهرورزی در حاشیه قرار گرفت. اما از سال ۹۷ با زمینه‌ای که غلبه راست تندرو در کشور آمریکا ایجاد کرد دوباره حالت تهاجمی پیدا کرده و به میدان آمد. پیمان‌شکنی دولت آمریکا و غلبه راست تندرو در این دولت به خروج آمریکا از برجام و تلاش برای وارد کردن فشار حداکثر به ایران انجامید. فشارهای اقتصادی و تهدیدهای امنیتی دست‌آوردهای دولت تدبیر و امید را در عرصه اقتصادی و بین‌المللی کم‌رنگ کرد. دولت آمریکا چون دفعات قبل یک بار دیگر نقش محوری در تضعیف طرفداران توسعه ملی و سیاست خارجی مبتنی بر تنش‌زدایی و گسترش مسالمت و گفت‌وگو در ایران را بازی کرد. فضای جدید ناشی از اقدامات مخرب آمریکا یک بار دیگر راست تندرو ایران را به دستیابی به قدرت آن هم به طور کامل و یکپارچه امیدوار ساخته است. حتی محفل طرد شده احمدی‌نژاد هم به بازگشت به قدرت امیدوار شده است.
راست تندرو در حال خیز برداشتن برای تصرف قدرت است. حملات رسانه‌ای آنها به منتقدان و بهبودخواهان زمینه‌سازی برای اقدام است. مواضع وحدت‌طلبانه، آشتی‌جویانه و فراجناحی آقایان خاتمی و نبوی به همان شدت مورد حمله قرار می‌گیرند که مواضع پیشروانه امثال آقای حجاریان؛ مهم نیست اصلاح‌طلبان چه می‌گویند و چه موضعی می‌گیرند. همه افرادی که بخشی از جناح راست تندرو نیستند، در فهرست تخریب قرار دارند: دولتمردان اعتدالی، راست محافظه‌کار و عملگرا، اصلاح‌طلبان میانه‌رو و اصلاح‌طلبان پیشرو تخریب همه جریان‌های سیاسی، همراه با التهاب و نگرانی‌های ناشی از فشار قدرت‌ها سلطه‌طلب خارجی زمینه‌ای فراهم می‌آورد که در آن راست تندرو یک بار دیگر خود را برای حذف همه رقبا از عرصه تصمیم‌گیری آماده کند. متاسفانه باید گفت راست تندرو از یک درگیری محدود و کنترل شده نیز برای دستیابی به هدف خود استقبال می‌کند، آنها البته خواهند کوشید تا تصرف قدرت را در قالب انتخابات انجام دهند، اما روش برای آنها اهمیت ندارد. ایجاد درگیری‌های مصنوعی، متهم کردن منتقدان به راه‌اندازی این درگیری‌ها و سپس برخورد و در اختیار گرفتن امور راه دیگری است که در دستور کار قرار دارد. راست تندرو باید بپذیرد تنوع و چندگانگی تقدیر تاریخی ماست و حرکت برخلاف آن نتیجه‌ای جز شکست نخواهد داشت.

*این یادداشت همزمان در شماره ۴۴۰ روزنامه سازندگی مورخ ۱۲ مردادماه ۱۳۹۸ شده است.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *