312انتخاب بایدن و فرصت‌ها 

Facebook
Twitter
LinkedIn
Skype
WhatsApp
Telegram
Print

ناصر سرمدی

پیش‌فرض‌ها

۱) طبعا ساده‌اندیشی است اگر تصور کنیم که با رفتن ترامپ و آمدن بایدن مشکلات برجام و تحریم‌ها به‌راحتی برطرف خواهد شد. بلکه نظر به اصل ادعای بایدن در موضوع بازگشت به برجام و البته با توجه به تغییر شرایط قبلی امضای این توافق و افزایش ملاحظات اعضای اروپایی آن، میدان جدیدی پیش‌روی دیپلماسی کشور گشوده می‌شود تا قدرت چانه‌زنی و ظرفیت و توانایی طرفین به محک سنجش درآید. ضعف موضع ایران به‌واسطه تشدید تحریم‌ها، یکپارچگی اروپا با آمریکای بایدن، تغییر ملاحظات میدانی و برجسته‌تر شدن پرونده‌های مفتوح علیه ما مثل موشک‌های دوربرد، دخالت در امور منطقه، حقوق بشر و… این احتمال را قوت می‌بخشد که ۱+۵ جدید با آمریکا به سمت اصلاح برجام و بار کردن قیود ‌و شروط جدید بر آن برود. اما، در مقایسه با تداوم آمریکای ترامپ -که تشدید بحران تا مرز درگیری احتمالی نظامی در آن متصور بود- طبعا میدان مذاکره و چانه‌زنی حداقل امید به حصول نتایج را زنده نگه داشته و عاملی برای تعدیل فشارهای اقتصادی و اوضاع شکننده بازار به حساب می‌آید که البته برای کشور مناسب‌تر بوده و فرصت تنفس بیشتر ایجاد می‌کند. اگر چه بسیار سخت اما دستیابی به نتایج مطلوب در این میدان چالشیِ دیپلماسی غیرممکن نیست.

۲) جریان افراطی موسوم به دولت پنهان که غیر خود را نفوذی، عامل دشمن، فریب‌خورده و… می‌خواند آمریکای بایدن و احتمال زنده شدن برجام را سم مهلک برای حیات سیاسی خود تلقی کرده و با همه توان با آن مقابله خواهد کرد. خصوصاً در زمانی‌که با به بار نشستن هجمه سنگین ستادهای عملیات روانی و ارتش سایبری‌اش علیه دولت و اصلاح‌طلبان از یک طرف و بی‌کفایتی و ضعف شدید دولت روحانی از طرف دیگر، زمینه را برای به‌دست گرفتن دولت آینده هموار می‌بیند و مجلس را با آن مشارکت تاریخی همراه خود دارد. لذا از هم اکنون اتا‌ق‌های فکر تخریب و تقابل فعال شده و علیه احیای برجام بسیج خواهند شد.

۳) موضوع انتخابات ۱۴۰۰ با توجه به قهر مردم از صندوق رأی و ناامیدی از اصلاح امور از این مسیر و نیز رشد سرطانی فساد در ساختارهای کشور واجد اهمیت بسیار زیاد برای بقای جمهوریت نظام و تداوم حمایت مردمی از آن خواهد بود. مجموعه شرایط فعلی کشور که بدون شک می‌توان آن را «بحران تمام‌عیار» نامید، اوضاع را به‌سمت تقویت -احتمالی- شورش‌های شدید‌تر از حوادث قبلی سوق می‌دهد و خطر فروپاشی را برجسته‌تر می‌کند. لذا چنانچه انتخابات ریاست‌جمهوری خرداد سال آینده بر روال مشارکت حداقلی همانند انتخابات مجلس برگزار شود، موضوع عدم مشروعیت و شکاف دولت-ملت به اوج خواهد رسید و با توجه به شرایط عمومی کشور و ناامیدی مردم تهدیدات بزرگ امنیتی رخ خواهد داد. لذا کشور به یک تجدیدنظر در نحوه برگزاری انتخابات با هدف جلب اعتماد و مشارکت حداکثری و کسب اعتبار مجدد به‌طور محسوس نیازمند است.

۴) عدم همخوانی و درک متقابل به‌واسطه حاکمیت ناهمسو و مقامات مسئول در دو طرف در مقاطع مختلف عملاً امکان تفاهم را غیر ممکن ساخته است. مثلاً در زمان حاکمیت دولت اصلاحات با شعار صلح و گفتگوی تمدن‌ها، بوش به‌جای همراهی با این رویکرد ایران را محور شرارت خواند و یا زمان روی کار آمدن اوباما و پیشنهاد مذاکره برای حل مشکلات اساسی بین دو کشور، احمدی‌نژاد با رویکرد غیرعقلانی و هیجانی موجب تحمیل شدید‌ترین تحریم‌ها علیه کشور شد.

راهکارهای پیشنهادی

۱) در طرف آمریکایی لازم است همه ظرفیت‌های سیاسی و دیپلماسی رسمی، عمومی و پنهان و نیز نخبگان علمی موجود در خارج و داخل آمریکا به‌منظور جلوگیری و یا تعدیل تأثیرات منفی لابی صهیونیست‌ها و محافل مخالف ایران بر روی تیم جدید قدرت سیاسی امریکا به‌کار گرفته شود. تأکید می‌شود استفاده از شخص اوباما که از عناصر مؤثر در پیروزی بایدن بوده و چهره‌های تأثیرگذار دیگر برای متقاعد کردن تیم بایدن به‌منظور مدیریت مناسب تخاصم چهل و چند ساله بین دو کشور و پایان دادن به این بحران طولانی استفاده شود؛ پیشنهادی که خود اوباما در اواخر دوره قدرت‌اش طی نامه‌ای به رهبر ایران آن را مطرح ساخت که به هر دلیلی به آن توجه نشد.

۲) در طرف ایران از هم اکنون روی چهره‌ای که برچسب سیاسی نداشته باشد، از وجاهت و مقبولیت و نیز توانایی و کفایت نسبی برخوردار باشد، توانایی جلب اعتماد رهبری را برای کسب اطمینان از همراهی و هماهنگی ساخت قدرت داشته باشد، تمرکز نموده و با رفع تنگ‌نظری‌های شورای نگهبان انگیزه مشارکت مردمی و برگزاری انتخابات مقبول فراهم گردد. این پیشنهاد با مفروض و بدیهی دانستن اصل ضرورت پایان دادن به تخاصم دائمی با آمریکا ایراد شده است. مسئله‌ای که هزینه‌های بسیاری را به مردم ‌کشور تحمیل کرده و بالاخره بایستی روزی تعیین تکلیف شود. از جمله افراد مناسب برای این منظور می‌توان آقای ظریف را نام برد. ایشان ضمن برخورداری از ظرفیت‌های مناسب، با رهبری هماهنگ بوده و حساسیت‌های جریان صاحب قدرت را تحریک نخواهد کرد. اگر چه ایشان دارای ضعف مدیریت و کاستی‌هایی هستند اما واقعیت میدان سیاسی کشور و تجربه گران‌بهای گذشته نشان داده است که تنها انتخاب واقعی مردم برای اداره بی‌دردسر کشور کافی نیست و درست یا غلط متغیرهای دیگر آشکار و پنهان بایستی مورد اعتنا باشند تا بلکه از این مسیر آسایش و رفاه مردم و توسعه کشور به‌طور نسبی محقق گردد و راه‌های دیگر نظیر شورش و تعیین تکلیف نظام از کف خیابان با هزینه‌‌های سنگین از سر کشور دور شود.

به نظر می‌رسد این نظر و پیشنهادات شبیه آن کما فی‌السابق مورد کمترین توجه توسط صاحبان قدرت قرار نخواهد گرفت لیکن از باب وظیفه و دلسوزی ناگزیر از تقریر آن شده‌ام تا چه تقدیر شود.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *