312پیشروی‌های آرام اینستاگرام ایرانی | گزارش شماره ۲ (سال ۱۴۰۰) 

Facebook
Twitter
LinkedIn
Skype
WhatsApp
Telegram
Print

ابوالفضل حاجی‌زادگان | پژوهشگر اجتماعی

 

سال گذشته تقریباً در همین روزها بود که در مطلبی با عنوان «پیشروی‌های آرام اینستاگرام ایرانی» خلاصه‌ای از نتایج پژوهش‌ام درباره‌ی اینستاگرام ایرانی را منتشر کردم. خوشبختانه آن مطلب، هم در فضای دانشگاهی و هم در عرصه‌ی عمومی مورد توجه گسترده‌ی مخاطبان قرار گرفت و زمینه‌ساز شکل‌گیری بحث‌ها و گفتگوهای علمی مختلفی درباره‌ی فضای آنلاینِ ایرانی شد. این واکنش‌ها باعث شد تا انگیزه‌هایم برای ادامه دادن به این پژوهشِ بدون متقاضی و بدون حامی مالی، بیش از پیش شود. از طرفی نیز، در زمانه‌ای که سازمان‌های دولتی و حاکمیتی، به اصلی‌ترین متقاضیان و مجریان پژوهش‌های اجتماعی تبدیل شده‌اند، معتقدم ضرورت دارد که پژوهشگران اجتماعی با انجام پژوهش‌های مستقل و بدون کارفرما، سعی کنند بر بخش‌های کمتردیده‌شده‌ی واقعیت، نور بتابانند.

یکی از مهمترین نتایج پژوهش سال گذشته (گزارش شماره ۱) این بود که به‌رغم نگاه‌های آسیب‌شناسانه، تحقیرآمیز و تمسخرآمیزی که بخشی از جریان‌های سیاسی، روشنفکران و آسیب‌شناسان اجتماعی نسبت به فضایِ ایرانیِ اینستاگرام دارند، مقایسه‌ی کلان‌داده‌های سال‌های ۱۳۹۸ و ۱۳۹۹ نشان می‌دهد که کاربران ایرانی به‌تدریج به‌سمت کاربردهای مفیدتری از اینستاگرام حرکت می‌کنند. در گزارش پیش رو خواهیم دید که براساس کلان‌داده‌های تابستان سال ۱۴۰۰، این روندهای امیدوارکننده طی یک سال گذشته نیز ادامه پیدا کرده‌اند.

در اینجا، مهمترین نتایج این پژوهشِ طولی را مرور می‌کنیم:

همان‌طور که در شکل ۱ مشاهده می‌شود، تعداد صفحه‌های پرمخاطب اینستاگرام ایرانی (صفحه‌های فعال با بیش از ۵۰۰ هزار دنبال‌کننده) در تابستان ۱۴۰۰ به ۲۲۷۳ صفحه رسیده است. تعداد این صفحه‌ها در سال‌های ۱۳۹۸ و ۱۳۹۹ به‌ترتیب ۱۰۲۴ و ۱۶۰۰ بوده است. این روند افزایشی نشان می‌دهد که اقبال کاربران ایرانی به اینستاگرام، کماکان رو به افزایش است.

طبق نتایج جدول ۱، صفحه‌های آموزشی و صفحه‌های مربوط به کسب‌وکارهای اینستاگرامی طی دو سال گذشته بیشترین میزان رشد را در بین صفحه‌های پرمخاطب ایرانیِ اینستاگرام به خود اختصاص داده‌اند. سهم صفحه‌های آموزشی در بین صفحه‌های پرمخاطب ایرانی اینستاگرام در سال‌های ۱۳۹۸ تا ۱۴۰۰ به‌ترتیب ۵، ۱۱ و ۱۴ درصد بوده است. همچنین در حالی که سهم کسب‌وکارها در سال‌های ۱۳۹۸ و ۱۳۹۹ به‌ترتیب ۲ و ۴ درصد بوده است، در تابستان ۱۴۰۰ به ۷ درصد افزایش پیدا کرده است. در طرف مقابل، صفحه‌هایی که محتوای پورنوگرافیک منتشر می‌کنند شدیدترین میزان کاهش سهم را تجربه کرده‌اند؛ به‌طوری که در سه سال متوالی مذکور، سهم این صفحه‌ها در بین کل صفحه‌های پرمخاطب ایرانیِ اینستاگرام، به‌ترتیب ۹، ۶ و ۳ درصد بوده است. بعد از صفحه‌های پورنوگرافی، صفحه‌های مدوزیبایی و صفحه‌های سینمایی نیز بیشترین کاهش سهم را داشته‌اند. سهم ۱۳ درصدی صفحه‌های مدوزیبایی در تابستان ۱۳۹۸ بعد از گذشت دو سال در تابستان ۱۴۰۰ به ۶ درصد کاهش پیدا کرده است. همچنین سهم صفحه‌های سینمایی در بازه زمانی مذکور از ۱۴ به ۹ درصد رسیده است. به‌نظر می‌رسد وضعیت نیمه‌تعطیل سینماها در دو سال گذشته، تأثیر قابل توجهی در کاهش تأثیرگذاریِ صفحه‌های سینمایی داشته است.  

گراف‌های شکل ۲، تغییرات مذکور را به‌وضوح نشان می‌دهند. در این گراف‌ها اندازه‌ی هر گره (صفحه) براساس شاخص In-degree و یا به بیان دیگر، بر اساس تعداد دنبال‌کننده‌های پرمخاطبِ آن صفحه مشخص شده است. همان‌طور که می‌بینیم، در فاصله‌ی تابستان ۱۳۹۸ تا تابستان ۱۴۰۰، صفحه‌های آموزشی (رنگ آبی) موفق شده‌اند ضمن افزایش فراوانی‌شان، کلاف روابط خاص خودشان را نیز تشکیل دهند. همچنین صفحه‌های منتشرکننده‌ی محتواهای پورنوگرافیک (رنگ بنفش) به مرور زمان، سهم و جایگاه‌شان در بین صفحه‌های پرمخاطب ایرانیِ اینستاگرام را بیش از پیش از دست می‌دهند.

نکته‌ی مهم دیگر این است که این گراف‌ها نشان می‌دهند با گذشت زمان، فضای اینستاگرام ایرانی، متکثرتر و گشوده‌تر می‌شود. همان‌طور که در گراف سال ۱۳۹۸ مشهود است، قدرت تأثیرگذاری در اختیار یک گروه اقلیت از صفحه‌های سینمایی، موسیقی، طنزوسرگرمی و ورزشی انباشته شده بوده است که شبکه‌ی روابط بسیار نزدیک به هم داشته‌اند. اما با گذشت زمان، در سال ۱۴۰۰ می‌بینیم که آن وضعیتِ الیگارشیک تضعیف شده و با افزایش تعداد و تنوع صفحه‌های تأثیرگذار، فضای اینستاگرام ایرانی، متکثرتر شده است.

با این حال، شکل ۳ نشان می‌دهد که هنوز اینفلوئنسرهای سینمایی بیشترین مرجعیت را در بین صفحه‌های پرمخاطب اینستاگرام ایرانی دارند. ۱۰ اینفلوئنسر مقتدر (بر اساس شاخص Authority) به‌ترتیب عبارتند از: نوید محمدزاده، گلشیفته فراهانی، علی کریمی، جواد عزتی، علی اوجی، پرویز پرستویی، مهناز افشار، رضا صادقی، امیر جعفری و رضا عطاران. لازم به توضیح است که شاخص Authority میزان مرجعیت و قدرت تأثیرگذاری هر صفحه را محاسبه می‌کند.

یکی دیگر از تغییرات امیدوارکننده‌ی اینستاگرام ایرانی این است که زنان ایرانی به‌تدریج سهم‌شان را در بین صفحه‌های تأثیرگذار اینستاگرام افزایش می‌دهند. همان‌طور که در شکل ۴ مشاهده می‌شود، سهم زنان و مردان در بین صفحه‌های پرمخاطب اینستاگرام ایرانی در تابستان ۱۳۹۸، به‌ترتیب ۱۴ و ۳۰ درصد بوده است؛ اما در تابستان ۱۴۰۰ این نسبت‌ها به ۱۹ و ۲۶ درصد تغییر پیدا کرده است. همچنین، سهم صفحه‌های غیرشخصی طی سه سال، تغییر محسوسی نداشته است.

شکل ۵ کمک می‌کند تا بتوانیم میزان تغییر در توزیع جنسیتی صفحه‌های پرمخاطب ایرانی اینستاگرام را بهتر متوجه شویم. در واقع، سهم زنان در بین صفحه‌های پرمخاطب شخصی، از ۳۲ درصد به ۴۲ درصد افزایش پیدا کرده است.

در گزارش شماره ۱ (سال گذشته) این فرضیه را مطرح کردم که به مرور زمان، فضای آنلاین (و به‌طور خاص اینستاگرام) در مقایسه با فضای آفلاین، موقعیت‌های شغلی مناسب‌تری را در اختیار بخشی از زنان قرار دهد. علاوه بر اعداد درج شده در شکل‌های ۴ و ۵، بخش‌هایی از یافته‌های مربوط به شکل ۶ نیز می‌تواند فرضیه‌ی سال گذشته‌مان را تقویت کند. به‌عنوان مثال، در حالی که در سال گذشته، سهم زنان در بین صاحبان صفحه‌های آموزشی نصف مردان بوده است، شکل ۶ نشان می‌دهد که در سال ۱۴۰۰، زنان و مردان به سهم نسبتاً برابری در اداره کردن صفحه‌های آموزشیِ پرمخاطبِ اینستاگرام ایرانی رسیده‌اند.

با توجه به شکل ۷، می‌توانیم -همچون سال گذشته- بگوییم به‌رغم اتهام‌هایی که هر از گاهی در خصوص تأثیرپذیری کاربران اینستاگرام از «خارج‌نشین‌ها» مطرح می‌شود، نه‌تنها اکثریت چشمگیری از صفحه‌های تأثیرگذار در اختیار افراد ساکن ایران است، بلکه این برتری عددی، روندی افزایشی نیز دارد. به‌طوری که سهم صفحه‌های تأثیرگذارِ داخلی در طی دو سال اخیر، از ۷۶ درصد به ۸۱ درصد افزایش پیدا کرده است.

تعداد دنبال‌کنندگان صفحه‌های پرمخاطب اصولگرا، برانداز و غیرسیاسی در یک سال گذشته به‌طور میانگین تقریباً به یک اندازه افزایش پیدا کرده است (به‌ترتیب ۲۸، ۳۲ و ۲۹ درصد). این شاخص برای صفحه‌های اصلاح‌طلب ۱۹ درصد بوده است. به‌طور کلی می‌توان گفت اصلاح‌طلب‌ها ‌به‌رغم بهبود نسبی در این زمینه (در مقایسه با عملکرد خودشان در سال گذشته)، کماکان در مقایسه با رقبای‌شان، در حال از دست دادن مرجعیت خود در اینستاگرام ایرانی هستند.  

حسن ریوندی با بیش از ۱۷ میلیون دنبال‌کننده، برای دومین سال متوالی پرمخاطب‌ترین صفحه‌ی اینستاگرام ایرانی است. رادیو جوان، مهناز افشار و بی‌بی‌سی فارسی نیز به‌ترتیب در رتبه‌های بعدی قرار دارند. تعداد دنبال‌کنندگان صفحه‌ی اینستاگرام بی‌بی‌سی فارسی در طی سال گذشته، ۵۶ درصد افزایش پیدا کرده است. همچنین نوید محمدزاده با افزایش ۴۸ درصدی تعداد دنبال‌کنندگان‌اش به جمع ۲۰ صفحه‌ی پرمخاطب اینستاگرام ایرانی در سال ۱۴۰۰ پیوسته است.

به‌طور خلاصه می‌توان گفت که اینستاگرام ایرانی در ادامه‌ی پیشروی‌های تدریجیِ امیدوارکننده‌اش، در طی دو سال گذشته به‌سمت رشد کسب‌وکارهای اینترنتی و صفحه‌های آموزشی حرکت کرده است، صفحه‌های منتشرکننده‌ی محتواهای پورنوگرافیک را به حاشیه رانده است، فضای متکثرتری را تجربه می‌کند، و بیش از پیش زمینه‌ی مشارکت‌های اجتماعی و اقتصادی زنان را فراهم کرده است.

همه‌ی این اتفاق‌ها در حالی رخ می‌دهند که کماکان بسیاری از صاحب‌نظران با کلیدواژه‌ی «ابتذال» به سراغ اینستاگرام ایرانی می‌روند و تصویری آسیب‌انگارانه از آن ارائه می‌کنند که مبنای روش‌شناختی روشنی ندارد. از قضا، برچسب «ابتذال» بیشتر زیبنده‌ی همین وضعیتی است که هر کسی می‌تواند درباره‌ی حوزه‌ای که به زندگی میلیون‌ها انسان ربط مستقیم و غیرمستقیم دارد هر ادعایی را مطرح کند، بدون آنکه پایبند به روش‌شناسی علمی باشد و شواهد تجربی برای ادعاهایش مطرح کند. ابتذال روش‌شناختی!

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *