312کجاست فکر حکیمی و رای برهمنی 

Facebook
Twitter
LinkedIn
Skype
WhatsApp
Telegram
Print

سعید حجاریان

یکم. «اعتدال» موضوعی است که برای نخستین بار بقراط بدان پرداخته است. به اعتقاد او انسان دارای اخلاط اربعه است و اگر هر یک از این خلط‌ها غلبه پیدا کند، مزاج آدمی از حالت اعتدال خارج می‌شود.

در خبر خیر الاُمور اوساطها

نافع آمد ز اعتدال اخلاط‌ها

گر یکی خلطی فزون شد از عَرَض

در تن مردم پدید آید مرض

من معتقدم که در این هشت سال مزاج دولت و جامعه از اعتدال خارج شده بود و خلط سودا بر بقیه اخلاط غلبه پیدا کرده بود. فی‌الواقع، هم دولت سودایی شده بود و هم جامعه. دولت که پاک به پریشان‌گویی افتاده بود و در عرصه اقتصاد به‌جای تولید سوداگری غلبه پیدا کرده بود. جامعه نیز به‌خاطر مشکلات معیشتی و ناامیدی از نجات، به فکر امور معجزه‌گونه افتاده بود. به قول مولوی:

آن که روزی نیست‌اش بخت و نجات

ننگرد عقل‌اش مگر در نادرات

بنابراین لازم بود تا دولتی بر سر کار آید که مزاج را به اعتدال برگرداند. به قول شاعر:

مزاج دهر تبه شد از این بلا حافظ

کجاست فکر حکیمی و رای برهمنی

واقعاً دولت برگزیده باید به‌عنوان حکیم و طبیب، مشفقانه و باتدبیر، آهسته‌آهسته مزاج دولت و جامعه را به حالت اعتدال برگرداند.

دوم. می‌دانیم که در مشروطیت، حزبی به نام «اعتدالیون» پا به عرصه گذاشت که به‌خصوص در مجالس اول و دوم نقش مهمی بازی کرد. اعتدالیون در برابر دموکرات‌هایی قرار داشتند که رادیکال بودند و در آن زمان حزب اعتدالیون توانست بخشی از نیروهای رادیکال را به خود جذب کند، حتی باقرخان و ستارخان که در تبریز از نیروهای رادیکال بودند، وقتی به تهران آمدند به این حزب پیوستند. من گمان دارم بعد از وقایع مشروطه به‌خصوص بعد از بمب‌گذاری‌ها و ترورهایی که از طرف احزابی چون «اجتماعیون عامیون» و گروه‌های خودسری چون «کمیته مجازات» به‌وجود آمد، حزب اعتدالیون توانست جبهه محکمی برای خود پیدا کند. به این معنا، شاید بتوان دولت اعتدالی فعلی را میراث‌خوارِ ماترکِ حزب اعتدالیون دانست. البته باید این نکته را اضافه کنم که حزب اعتدالیون بعدها به واسطه نفوذ عناصر فرصت‌طلب به سکویی برای پرتاب به قدرت دولتی تبدیل شد و توانایی خود را دیگر از دست داد. ملک‌الشعرای بهار در وصف اعضای این حزب می‌گوید: «در سایه طبع اعتدالی/ پیرایه مختصر گرفتند!» امیدوارم در دولت اعتدالی فعلی، چنین اتفاقاتی نیفتد.

سوم. دولت منتخب با شعار «تدبیر و اعتدال» به صحنه آمده است. یک وجه اعتدال، عقلانیت و تدبیر است. اساساً دولت در فرهنگ سیاسی، با عقل و عقلانیت آمیخته است. چون وظیفه دولت تعیین مصالح عمومی و حفظ منافع عامه در مقابل منافع خاصه است. مثلا هگل قله و ذُروه سیرِ عقل در تاریخ را دولت می‌داند. به این معنا که روح یا عقل در گذر از مراحل مختلف چه خانواده، چه جامعه مدنی و چه اقتصاد در اوج تکامل خود در دولت متجلی می‌شود. به جز هگل، اندیشمندان دیگری چون ماکس وبر نیز معتقد بودند که عقلانیت سنجش‌گر خود را در بوروکراسی دولتی پدیدار می‌سازد و اساساً بوروکراسی نماد «عقلانیت هدف-وسیله‌ای» است. از این رو لازمه مملکت‌داری مصلحت‌اندیشی، تدبیر و تأمل است. پس به این معنا می‌توان گفت که دولت تدبیر و تأمل، دولت عقل است. آنچه که در شخصیت رئیس‌جمهور منتخب هم در پروسه انتخابات بروز و ظهور بیشتری داشت، این بود که وی منادی تدبیر و تأمل بود به طوری که با کمترین هزینه بیشترین سود را به دست آورد.

چهارم. البته در این میان مهم است تا نسبت دولت اعتدال را با دولت‌های قبل یعنی دولت تعدیل، دولت اصلاحات و دولت عدالت‌محور بسنجیم. من گمان دارم که دولت منتخب با دولت سازندگی که شعار تعدیل سرلوحه کارش بود، هم‌پوشانی‌هایی دارد، چه به لحاظ وجهه، که هر دو رئیس‌جمهور به هم شبیه‌اند، چه به لحاظ کارگزاران، که در هر دو به کار گرفته می‌شوند و چه به لحاظ آرمان‌های اقتصادی. اما به گمان من، دولت فعلی آن‌قدر گزینه‌هایش کم شده که نمی‌تواند مانند دور اول دولت آقای هاشمی سیاست تعدیل را به پیش ببرد. یعنی، دولت عدالت کاری کرده که به‌شدت دست و پای دولت اعتدال را بسته و آن را به ناچار در مسیری انداخته که محال است به این زودی بتواند به آزادسازی و خصوصی‌سازی تن در دهد و سیاست‌های تعدیل اقتصادی را به پیش ببرد. در رابطه دولت اعتدال با دولت اصلاحات نیز هم‌پوشانی‌هایی وجود دارد. آقای روحانی در شعارها و سخنرانی‌های‌اش نشان داده است که تا حدودی به مسائلی از قبیل آزادی مجامع صنفی، حقوق شهروندی، تنش‌زدایی و تساهل سیاسی اعتقاد دارد. گمان دارم که در کابینه‌اش هم از بعضی از اعضای دولت اصلاحات استفاده کند اما به نظر می‌رسد با دولت عدالت‌محور هیچ نسبتی نداشته باشد. چون کاملاً در تخالف با آن رأی آورده است و حتی ادعا داشته که عده‌ای بدون بلیت سوار اتوبوس دولت شده‌اند که باید پیاده شوند. یعنی، ایشان کاملاً به راندمان و بهره‌وری بها می‌دهد و نمی‌خواهد دولت حجیم، لخت و ناکارآمدی داشته باشد. البته، این کارِ مشکلی است، چون بسیاری بند ناف‌شان به منابع رانت‌های دولتی وصل است و قطع کردن هر کدام از آنها باعث دردسر خواهد شد.

پنجم. در اینجا می‌خواهم هشداری را نیز به دولت اعتدال بدهم و آن اینکه ممکن است این دولت تحت فشارهای جانبی قرار گیرد و باید تلاش کند تا با تسامح در حالت اعتدال باقی بماند. باز به قول مولوی:

ساعتی میزان آنی، ساعتی موزون این

بعد از این میزان خود شو، تا شوی موزون خویش

به عبارت دیگر می‌خواهم بگویم که دولت منتخب باید شاقول باشد و نه آونگ. اگر بنا باشد آونگ باشد، هر سو که جاذبه مغناطیسی‌اش بیشتر باشد به آن سمت میل کرده و حالت از اعتدال خارج می‌شود. در واقع، معنی لغوی اعتدال که مترادف با moderation است، یعنی همین شاقول بودن و نه آونگ بودن.

 

منبع: مهرنامه، شماره ۳۰، مرداد ۱۳۹۲

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *