312شتاب گرفتن پیشروی‌ها به لطف محدودیت‌های شتاب‌دار 

Facebook
Twitter
LinkedIn
Skype
WhatsApp
Telegram
Print

چهارمین گزارش تحلیلی سالیانه پیرامون روندهای تغییر در اینستاگرام ایرانی از پاییز ۱۳۹۸ تا پاییز ۱۴۰۲

ابوالفضل حاجی‌زادگان – پژوهشگر اجتماعی

در فاصله‌ی پاییز ۱۴۰۱ تا پاییز ۱۴۰۲ محدودیت‌های بی‌سابقه‌ای بر روی اینستاگرام ایرانی اعمال شده است. کاهش سرعت اینترنت، افزایش اختلال و قطعی اینترنت، فیلترینگ اینستاگرام و حتی از دسترس خارج شدن بعضی از صفحه‌های پرمخاطب به‌دلیل «انتشار محتوای مجرمانه». حالا زمان مناسبی است تا ببینیم هزینه‌های مادی و معنوی هنگفتی که برای مقابله با این دشمن فرضی به کشورمان تحمیل شده، چه دستاوردهای عینی‌ای داشته است.    

بر اساس یافته‌های جدیدترین فاز پژوهشِ طولی‌ای که برای پنجمین سال متوالی بر روی روندهای تغییر در اینستاگرام ایرانی انجام می‌دهم، در طی یک سال گذشته، علی‌رغم تمام زحمات بی‌دریغ مسئولان، افزایش تعداد صفحه‌های پرمخاطب ایرانی اینستاگرام نه تنها ادامه پیدا کرده بلکه برای اولین‌بار شتاب مثبت به خود گرفته و با ۲۱ درصد رشد نسبت به سال گذشته، به عدد ۳۲۱۲ رسیده است.  

حالا ببینیم که در پشت این رشد کمّیِ دور از انتظار، چه لایه‌های دیگری نهفته است. همان‌طور که در جدول شماره ۱ قابل مشاهده است، سهم صفحه‌های «طنز و سرگرمی» در ادامه‌ی روند نزولی پیشین‌اش، در پاییز سال جاری به ۲۷ درصد کاهش پیدا کرده است. سهم این صفحه‌ها در سال‌های ۱۴۰۰ و ۱۴۰۱ به‌ترتیب ۳۳ و ۳۰ درصد از کل صفحه‌های پرمخاطب اینستاگرام ایرانی بوده است. در سوی دیگر، صفحه‌های «آموزشی» و صفحه‌های «کسب‌وکار» موفق شده‌اند به روند افزایشی خود ادامه دهند. در حالی که در سال ۱۳۹۸، تنها ۵ درصد از صفحه‌های پرمخاطب ایرانی در اینستاگرام، محتوای آموزشی منتشر می‌کرده‌اند، با افزایش تدریجی اقبال کاربران اینستاگرام به این صفحه‌ها، این نسبت در پاییز سال ۱۴۰۲ به ۱۶ درصد رسیده است. همچنین در حالی که در سال ۹۸، تنها ۲ درصد از صفحه‌های پرمخاطب اینستاگرام ایرانی را صفحه‌های «کسب‌وکار» تشکیل می‌دادند، این نسبت در سال جاری به ۱۱ درصد افزایش پیدا کرده است.

نکته حائز اهمیت دیگر این است که سهم صفحه‌های «سینمایی» و صفحه‌های «ورزشی» در بین صفحه‌های پرمخاطب اینستاگرام ایرانی به‌تدریج رو به کاهش است. از طرفی، مقایسه میزان تغییر در تعداد دنبال‌کنندگان اهالی سینما و ورزش به تفکیک گرایش سیاسی آنها نشان می‌دهد که جایگاه «غیرسیاسی»ها از «سلبریتی-کنشگر»ها متزلزل‌تر شده است. در فاصله‌ی پاییز ۱۴۰۱ تا پاییز ۱۴۰۲، تعداد دنبال‌کنندگانِ آن دسته از چهره‌های سینمایی که طی سال گذشته موضع‌گیری سیاسی روشنی نداشته‌اند، به‌طور میانگین حدود ۹ درصد افزایش داشته است؛ در حالی که این شاخص برای سینماگرانی که نسبت به رویدادهای سیاسی کشور موضع‌گیری اعتراض‌آمیز داشته‌اند حدود ۱۵ درصد است. همچنین، تعداد دنبال‌کنندگان چهره‌های ورزشیِ «غیرسیاسی» تنها ۷ درصد افزایش داشته و در مقابل، تعداد دنبال‌کنندگان چهره‌های ورزشی‌ای که با اعتراضات سیاسی شهروندان همراهی کرده‌اند به‌طور میانگین حدود ۱۶ درصد بیشتر شده است.

یکی دیگر از تغییرات مشهود در بین صفحه‌های پرمخاطب اینستاگرام ایرانی، ظهور صفحه‌های «احساسی» است. این صفحه‌ها غالباً احساسات منفی انسان‌ها (مانند شکست‌های عاطفی، تنهایی، دلخوری، غم و…) را بازنمایی می‌کنند. در حالی که تا دو سال پیش، صفحه‌های احساسی هیچ سهمی در بین صفحه‌های پرمخاطب ایرانی اینستاگرام نداشته‌اند، در پاییز ۱۴۰۲ این صفحه‌ها ۲/۴ درصد از صفحه‌های پرمخاطب را به خود اختصاص داده و بالاتر از صفحه‌های سیاسی قرار گرفته‌اند.

صفحات گردشگری نیز به رشد تدریجی سهم‌شان در بین صفحه‌های پرمخاطب اینستاگرام ایرانی ادامه داده‌اند و در سال جاری به سهم ۱/۲ درصدی رسیده‌اند. تداوم اقبال کاربران اینستاگرام نسبت به صفحه‌های گردشگری می‌تواند کمک قابل توجهی به صنعت گردشگری کشور کند.

با وجود اینکه «ابتذال» شبکه‌های اجتماعی آنلاین، دستاویزی همیشگی برای محدود کردن دسترسی شهروندان به این پلتفرم‌ها بوده است، یافته‌های این پژوهش نشان می‌دهد که سهم صفحه‌های پورنوگرافی کماکان به‌طور معناداری رو به کاهش است. در حالی که در سال ۱۳۹۸، ۹ درصد از صفحه‌های پرمخاطب اینستاگرام ایرانی، محتواهای پورنوگرافی منتشر می‌کرده‌اند، این نسبت در سال ۱۴۰۲ به ۱/۲ درصد رسیده است. 

یکی دیگر از تغییرات جالب توجه در توزیع صفحه‌های پرمخاطب اینستاگرام ایرانی، افزایش تدریجی سهم صفحه‌های مذهبی است. چنین تغییری از دو منظر تأمل‌برانگیز است. اول اینکه اینستاگرام ایرانی به‌سمت متکثرتر و فراگیرتر شدن حرکت می‌کند و نکته دیگر آنکه به‌نظر می‌رسد مبلغان مذهبی و مداحان نیز به این نتیجه رسیده‌اند که صرفاً با اتکا بر رسانه‌های رسمی و پلتفرم‌های «بومی» نمی‌توانند به اندازه کافی بر روی شهروندان تأثیر بگذارند.

در شکل ۲، شبکه روابط بین صفحه‌های پرمخاطب اینستاگرام ایرانی در پاییز ۱۴۰۲ ترسیم شده است. آدرس ۱۰ اکانتی که بر اساس شاخص Authority بیشترین مرجعیت را در بین صفحه‌های پرمخاطب اینستاگرام ایرانی دارند، داخل گراف درج شده است. برخلاف سال گذشته که علی کریمی با فاصله‌ای چشمگیر نسبت به دیگران در صدر این رتبه‌بندی قرار داشت، در پاییز ۱۴۰۲ علی دایی در جایگاه نخست قرار گرفته و علی کریمی بعد از نوید محمدزاده، در رتبه سوم اکانت‌های مرجع قرار گرفته است. بعد از این سه چهره، به‌ترتیب گلشیفته فراهانی، جواد عزتی، بهرام افشاری، امیر جعفری، مجید صالحی، پرویز پرستویی و محسن چاوشی در رتبه‌های چهارم تا دهم اکانت‌های با مرجعیت بالا قرار گرفته‌اند. خارج شدن نیمه‌اجباری علی کریمی از ایران و نیز تبدیل شدن‌اش به یک کنشگر سیاسی حرفه‌ای، منجر به کاهش نسبی مرجعیت او در مقایسه با سال گذشته شده است. با این حال، نکته‌ی حائز اهمیت این است که شبیه‌ترین چهره‌ی اجتماعی به علی کریمیِ سال گذشته، جای او را گرفته است؛ یعنی علی دایی. قرار گرفتن علی دایی در جایگاه نخست اکانت‌های مرجع در اینستاگرام ایرانی، برشی نمادین از این واقعیت است که بخشِ تغییرخواه جامعه‌ی ایران، به قهرمان‌های ملی‌ای که صرفاً پیگیر منافع فردی و صنفی خود نبوده و در کنار معترضان قرار گرفته‌اند- به‌خصوص اگر در داخل ایران باشند- اتکا و اعتماد بالایی دارد. افزایش یافتن مرجعیت افرادی مانند کریم باقری، وریا غفوری و رسول خادم نسبت به جایگاه قبلی‌شان در سال گذشته را نیز از همین منظر می‌توان درک کرد.

در گراف قبلی (شکل ۲) رنگ‌های بخش‌های مختلف گراف، بر اساس دسته‌بندی موضوعی صفحه‌های پرمخاطبِ فعال اینستاگرام ایرانی تعیین شده‌اند. حالا بیایید این شبکه روابط را بر اساس میزان انباشت روابط دسته‌بندی و تحلیل کنیم. در گراف بعدی (شکل ۳) با کمک محاسبات نرم‌افزاری و با روش تشخیص اجتماع‌ها (Community Detection)، اجتماع‌ها یا- به بیانی دقیق‌تر- میدان‌های موجود در بین صفحه‌های پرمخاطب اینستاگرام ایرانی شناسایی شده‌اند. در این گراف، به هر کدام از این میدان‌های ۹‌گانه، رنگ مجزایی تخصیص یافته و آدرس مرجع‌ترین اکانتِ هر میدان نیز روی گراف درج شده است.

در ادامه، با نگاهی توأمان به شکل شماره ۳ و جدول شماره ۲، ویژگی‌های هر کدام از این میدان‌ها را مرور می‌کنیم: 

  • میدان ۱: همان‌طور که در جدول ۲ مشاهده می‌شود، ۲۵ درصد از صفحه‌های پرمخاطب فعال اینستاگرام ایرانی در پاییز ۱۴۰۲ در میدان شماره ۱ (رنگ قرمز) قرار گرفته‌اند و همان‌طور که در شکل ۳ می‌بینیم، شاهین صمدپور بیشترین مرجعیت را در این میدان دارد. حدود یک‌سوم از صفحه‌های این میدان، صفحه‌های آموزشی‌اند و حدود یک سوم نیز به صفحه‌های کسب‌وکار تعلق دارند.
  • میدان ۲: نزدیک به سه‌‌پنجم از صفحه‌های این میدان، صفحه‌های اینستاگرامی‌ای‌اند که محتواهای طنز و سرگرمی منتشر می‌کنند. صفحه اینستاگرامی پیکوپرای بیشترین مرجعیت را در این میدان دارد. پررنگ‌ترین حضور صفحه‌های گردشگری، در این میدان مشاهده می‌شود. به عبارت دیگر، این میدان مناسب‌ترین فضا برای ترویج گردشگری و رشد کسب‌وکارهای مرتبط با صنعت گردشگری است.
  • میدان ۳: ۴۳ درصد از صفحه‌های تشکیل‌دهنده این میدان، صفحه‌های سینمایی‌اند و ۲۲ درصد را نیز صفحه‌های موسیقی تشکیل می‌دهند. نوید محمدزاده بیشترین مرجعیت را در این میدان دارد.
  • میدان ۴: سهم این میدان از صفحه‌های طنز و سرگرمی نیز تقریباً نزدیک به سهمی است که صفحه‌های طنز و سرگرمی در میدان شماره ۲ به خود اختصاص داده‌اند؛ با این تفاوت که صفحه‌های طنز و سرگرمی میدان ۲، عمدتاً صفحه‌های غیرشخصی‌اند که محتواهای گوناگون طنز و سرگرمی را منتشر می‌کنند، اما صفحه‌های طنز و سرگرمی میدان ۴، متعلق به طنزپرداز‌هایی‌اند که در فضای اینستاگرام محتوای طنز و سرگرمی منتشر می‌کنند. در این میدان، بیشترین مرجعیت متعلق به مجتبی شفیعی است.
  • میدان ۵: این میدان ۸ درصد از صفحه‌های پرمخاطب اینستاگرام ایرانی را در بر می‌گیرد و پررنگ‌ترین حضور صفحه‌های سیاسی در آن مشاهده می‌شود. علی کریمی بیشترین مرجعیت را در این میدان دارد.
  • میدان ۶: بیشترین سهم صفحه‌های احساسی در این میدان مشاهده می‌شود و شادمهر عقیلی بیشترین مرجعیت را در آن دارد.
  • میدان ۷: نزدیک به دو‌سوم صفحه‌های این میدان، صفحه‌های ورزشی‌اند و علی دایی بیشترین مرجعیت را در آن دارد.
  • میدان ۸: تنها ۵ درصد از صفحه‌های پرمخاطب اینستاگرام ایرانی در این میدان قرار دارند و حدود سه‌چهارم صفحه‌های این میدان محتواهای «انگیزشی» را ترویج می‌دهند. فرهنگ هلاکویی در این میدان بیشترین مرجعیت را دارد.
  • میدان ۹: این میدان که کم‌تعدادترین میدان اینستاگرام ایرانی است، همان صفحه‌هایی را در بر می‌گیرد که طرفداران فیلترینگ، در طی این سال‌ها با اغراق کردن درباره تأثیرگذاری آنها، صفت «مبتذل» را به کلیت فضای اینستاگرام ایرانی تعمیم داده و از هر اقدامی برای سرکوب و تحدید فضای آنلاین استقبال کرده‌اند. دنیا جهانبخت در این میدان، بیشترین مرجعیت را دارد.

بیایید در ادامه، روی بعضی از این میدان‌های ۹‌گانه مکث کنیم تا کمی بیشتر با فضای حاکم بر آنها و نیز چهره‌های مؤثرشان آشنا شویم.

در شکل ۴، آدرس ۱۰ صفحه‌ی مرجع میدان شماره ۱ (پرتعدادترین میدان اینستاگرام ایرانی) درج شده است. بعد از شاهین صمدپور، به‌ترتیب نواب ابراهیمی، سینا فرحی، معین فرجی، صدف ترابی (شل بیوتی)، امل جاد (امل بیوتی)، ماری اچ. ام.، بهاره صالح‌نیا، نازنین فرا و صدف بیوتی بیشترین مرجعیت را در این میدان دارند. علاوه بر اعدادی که در جدول ۲ درباره میدان ۱ درج شده‌اند، ترکیب ۱۰ اکانت مرجع این میدان نیز مؤید این نکته است که این میدان بسیار متکثر است. ترکیب ظاهراً ناهمگونی از خبرنگار اجتماعی، آموزش‌دهنده آشپزی، مربی کسب‌وکارهای اینستاگرامی، زنانِ کارآفرین و کمدین و بیوتی‌بلاگر و «بنیانگذار آکادمی زنان مستقل» و بسیاری دیگر از اکانت‌های مرجع، به شکل‌گیری میدانی کمک کرده‌اند که دربرگیرنده‌ی یک چهارم صفحه‌های پرمخاطب اینستاگرام ایرانی است و نقش مهمی در توانمندسازی و اشتغال‌زایی در فضای آنلاین و آفلاین دارد.

شکل ۵ نشان می‌دهد که اکانت‌های مرجع میدان ۳ غالباً متعلق به چهره‌های سینمایی است. به‌ترتیب نوید محمدزاده، جواد عزتی، بهرام افشاری، امیر جعفری، مجید صالحی، پرویز پرستویی، محسن چاوشی، علی ضیا، علی اوجی و پریناز ایزدیار بیشترین مرجعیت را در این میدان دارند.

صفحه‌های مرجع میدان شماره ۵ به‌ترتیب عبارتند از: علی کریمی، گلشیفته فراهانی، سینا ولی‌الله، شروین حاجی‌پور، ابراهیم حامدی (ابی)، گوگوش، سوگند، رادیو جوان، داریوش اقبالی و سیاوش قمیشی. لازم به توضیح است که از بین رسانه‌های سیاسی خارج از کشور، به‌جز بی‌بی‌سی فارسی که در میدان شماره ۳ قرار گرفته است، سایر این رسانه‌ها (از جمله من‌وتو، ایران اینترنشنال، رادیو فردا، صدای امریکا، ۱۵۰۰ تصویر) در این میدان قرار دارند.

بعد از علی دایی که بیشترین مرجعیت را در میدان شماره ۷ (و به‌طور کلی در اینستاگرام ایرانی) دارد، به‌ترتیب وریا غفوری، سردار آزمون، مهدی طارمی، عادل فردوسی‌پور، علیرضا بیرانوند، کریم باقری، حسن یزدانی، مهدی قائدی و مهدی مهدوی‌کیا بیشترین مرجعیت را در این میدان دارند. برخلاف علی کریمی که- به‌طور خواسته یا ناخواسته- پیوندهای‌اش با بخشی از اهالی ورزش در طی یک سال گذشته ضعیف‌تر شده و در یک میدان دیگر جایگاه‌یابی کرده است، علی دایی کماکان قوی‌ترین پیوندهای‌اش را با اهالی ورزش دارد.  

جدول ۳ نشان می‌دهد که برای دومین سال متوالی، کاربران ایرانی اینستاگرام، به صفحه‌های پرمخاطب برانداز و تحول‌خواه اقبال بیشتری نشان داده‌اند و به بیان دیگر، برای دومین سال متوالی، ایده‌ی تغییر در فضای سیاسی کشور به‌طور محسوسی در فضای اینستاگرام ایرانی پرطرفدارتر است.[۱] در حالی که تعداد دنبال‌کنندگان صفحه‌های پرمخاطب برانداز در پاییز ۱۴۰۲ به‌طور میانگین ۲۲ درصد نسبت به پاییز ۱۴۰۱ افزایش پیدا کرده و صفحه‌های تحول‌خواه نیز افزایش مخاطب ۱۵ درصدی را تجربه کرده‌اند، تعداد دنبال‌کنندگان صفحه‌های پرمخاطب اصلاح‌طلب و اصولگرا به‌ترتیب ۴ درصد و ۷ درصد افزایش پیدا کرده است. این شاخص برای صفحه‌های غیرسیاسی ۱۲ درصد بوده است. 

همان‌طور که در گزارش سال گذشته پیش‌بینی شده بود، حسن ریوندی بعد از سه سال تکیه بر جایگاه پرمخاطب‌ترین صفحه‌ی ایرانی در اینستاگرام، در سال ۱۴۰۲ این عنوان را به صفحه‌ی اینستاگرامی بی‌بی‌سی فارسی واگذار کرده است. گلشیفته فراهانی نیز با سبقت گرفتن از دنیا جهانبخت به رتبه پنجم رسیده است. همچنین اکانت اینستاگرامی شبکه من‌وتو از رتبه دوازدهم در سال گذشته، به رتبه نهم در سال جاری رسیده و اکانت شبکه ایران اینترنشنال نیز از رتبه بیستم به رتبه شانزدهم رسیده است.

در حالی که در فاصله‌ی سال‌های ۱۳۹۸ تا ۱۴۰۰، سهم زنان در بین صفحه‌های پرمخاطب اینستاگرام ایرانی از ۳۲ درصد به حدود ۴۲ رسیده بود، در طی دو سال گذشته، تغییر چشمگیری در توزیع جنسیتی صفحه‌های پرمخاطب فعال اینستاگرام ایرانی ایجاد نشده است.

جدول ۴ نشان می‌دهد که به‌جز صفحه‌های «سبک زندگی»، «مد و زیبایی» و «مذهبی»، در سایر حوزه‌ها توزیع جنسیتی صاحبان صفحه‌های پرمخاطب در اینستاگرام ایرانی در طی سال‌های گذشته غالباً به‌سمت متوازن‌تر شدن حرکت کرده است. به‌عنوان مثال، در حالی که در سال ۱۳۹۸ تنها ۱۴ درصد از صاحبان صفحه‌های آموزشی پرمخاطب در اینستاگرام ایرانی زن بوده‌اند؛ این نسبت در سال جاری به ۴۵ درصد رسیده است.

توزیع جغرافیایی صفحه‌های پرمخاطب، بعد از تغییری معنادار در فاصله‌ی سال‌های ۹۸ تا ۹۹، تاکنون تغییر محسوسی نداشته است. از هر پنج صفحه‌ی پرمخاطب فعال ایرانی در اینستاگرام، چهار موردشان در داخل ایران هستند.

جمع‌بندی

به‌رغم شدت یافتن محدودیت‌های گوناگون، پیشروی‌های اینستاگرام ایرانی در طی یک سال گذشته، نه تنها متوقف یا کند نشده، بلکه با شدتی بیش از پیش ادامه پیدا کرده است. به بیان دیگر، هرچقدر محدودیت‌ها از سوی حکومت افزایش پیدا کرده، عزم شهروندان نیز برای مقاومت در برابر آن جزم‌تر شده است. این اتفاق اصلاً تازگی ندارد و علاوه بر اینستاگرام، در بسیاری دیگر از بسترهای آنلاین و آفلاین و در مقاطع زمانی مختلف رخ داده است. تکرارشوندگی این ماجرا نشان می‌دهد که این درسِ بیش از حد آشنا برای مسئولان کشور، درسی برای نگرفتن است! تلاش برای تغییر نگرش مسئولان نیز کار عبثی است. نه آنها نیازی به شنیدن این نقدها در خود می‌بینند و نه ما امیدی به آنها داریم. در عوض، آن پروژه‌ای که ضرورت و فایده‌مندی بیشتری دارد، تلاش برای شکل‌گیری گفت‌وگویی عمومی و فراگیر با تمام شهروندان و کنشگران درباره‌ی بیم‌ها و امیدها پیرامون فضای آنلاین ایرانی است.

یکی از اهداف این پژوهش که برای پنجمین سال متوالی انجام شده است، کمک کردن به شناخت روش‌مند واقعیت‌های فضای آنلاین ایرانی است. با تداوم چنین پژوهش‌هایی درباره‌ی پلتفرم‌های آنلاین مختلف، می‌توان از فضای آنلاین ایرانی اسطوره‌زدایی کرد و به فهم درست‌تری از منطق رفتارهای فردی و جمعی کاربران ایرانی در فضای آنلاین دست یافت. یکی از این اسطوره‌ها که سال‌هاست بدون کمترین اتکایی به شواهد علمی رواج پیدا کرده، اسطوره‌ی «فضای مجازی مبتذل» است. مخالفان فضای آنلاین که تمایل دارند آن را «فضای مجازی» بخوانند (لابد در برابر «فضای واقعی»!) همواره اعلام می‌کنند که باید جامعه را در برابر این «آسیب»ها «صیانت» کنیم. در این بین، بعضی از روشنفکرانِ مردم‌هراس نیز بدون آنکه نیازی به کار تجربی ببینند، این تصویر تحقیرآمیز از فضای آنلاین را ترویج کرده و به‌اصطلاح «آسیب‌شناسی» کرده‌اند. اما بر اساس یافته‌های این پژوهش، برآیند تغییرات در فضای اینستاگرام ایرانی نسبتی با «ابتذال» ندارد. اکثریت کاربران ایرانی اینستاگرام، که در این سال‌ها مدام از سمت جریان‌های سیاسی و فکری مختلف تحقیر شده‌اند، به مرور این آگاهیِ عملی را پیدا کرده‌اند که با روش‌های خلاقانه، زمین‌های بازی جدیدی در فضای آنلاین برای آموزش، اشتغال، اعتراض، کنشگری و… پیدا کنند. قطعاً در این مسیر، اشتباهات زیادی نیز مرتکب شده‌اند و مرتکب خواهند شد و بی‌گمان لازم است که به‌طور مستمر مورد نقد قرار بگیرند. اما نقادیِ بدون شناختِ روش‌مند نمی‌تواند راهگشا باشد؛ و چه بسا مشکلات دیگری بر مشکلات پیشین بیافزاید. مگر تا به حال، چنین نکرده است؟

 

پی‌نوشت:

[۱] در اینجا، تحول‌خواهان کسانی‌اند که طرفدار تغییراتی جدی در وضعیت سیاسی‌اند؛ اما نه مانند اصلاح‌طلب‌ها این تغییرات را به حفظ نظام مشروط می‌کنند و نه مانند براندازها، تغییر نظام سیاسی را شرط الزامی برای تحقق آن تغییرات می‌دانند. به‌عنوان مثال، آن دسته از طرفداران حجاب اختیاری که معتقدند یا باید قانون حجاب اجباری برداشته شود و یا قانون‌گذار برود، تحول‌خواه محسوب می‌شوند.

 

سایر نوشته‌های ابوالفضل حاجی‌زادگان را اینجا بخوانید!

 

 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *