سعید حجاریان
دو سال و نیم از روی کار آمدن دولت اعتدال میگذرد و نزدیکان دولت در این مدت تلاش زیادی کردهاند تا از «اعتدال» یک گفتمان مستقل بسازند. سمینار برگزار کردهاند، مجموعه کتاب منتشر کردهاند، سخنران دعوت کردهاند و حتی گفتهاند که حلقه اعتدال از قبل از انتخابات سال ۱۳۹۲ نیز فعال بوده و تولید اندیشه و فکر میکرده است. اما تا امروز شخصاً هر چه در این زمینه خواندهام توفیق جدیای در این گفتمانسازی ندیدهام اما من قصد دارم کاری را که حلقه فکری دولت باید انجام میداد و نداد، انجام دهم. میخواهم گفتمانی برای دولت اعتدال که آن را «نرمالیزاسیون» (اگر میخواهید بسامان کردن، به قاعده کردن و به هنجار کردن هم بنامید، ایراد ندارد) تعریف کنم. ما سالها از دموکراتیزاسیون صحبت میکردیم اما پروژه دولت اعتدال چنان که توضیح خواهم داد نه دموکراتیزاسیون که نرمالیزاسیون است. نرمالیزاسیون به چه معنا؟
یکم. نرمال بهمعنای روتین و روالمند است، به معنای امر عادی، که همگان به آن عادت کردهاند؛ مثل راه رفتن که عملی طبیعی است. اما تصور کنید که یکباره در مسیر راه رفتن عادیتان چاهی در زمین ایجاد شود و به آن فرو بغلتید. پدیدار شدن چاهی در زمین به یکباره یک پدیده ابنرمال است و یک حالت خلاف عادت. پدیده ابنرمال، در برابر پدیده نرمال، همان خرق عادت است و شکستن و تخریب کردن امری عادی؛ عملی ضد روتین است یا امری استثنایی. روتین، قاعده است و شکستن روتین، استثنایی است برقاعده. استثنا، یک تبصره قسری و نادرالوجود بر قاعده است که بهندرت اتفاق میافتد. مثل اینکه در خیابان چمدانی پر از پول پیدا کنید که امری نادر است و به معجزه میماند. اما وقوع امر نادر، میتواند نشان از پیدایش آشوب باشد. وقتی محتشم کاشانی میگوید: «گویا طلوع میکند از مغرب آفتاب/کآشوب در تمامی ذرات عالم است» به این معناست که امری معجزهگونه اتفاق افتاده که همهچیز به حالت آشوبناک درآمده است. روایت است که «ابی الله ان یجری الامور الا باسبابها فجعل لکل شیء سببا»؛ یعنی خداوندگار امتناع دارد از این که امور را جز از راه اسباب آن فراهم آورد و برای همین هم در دنیا علیتی را حاکم کرده است. در دنیا همهچیز علت دارد. خورشید از مشرق طلوع میکند و این نیست که روزی از غرب طلوع کند و اگر چنین شود خرق عادتی است نشانه آخرالزمان.
دوم. اگر استثنا تبدیل به قاعده شود منطقیون میگویند که استثنای مستهجن غالب شده است. به این دلیل میگویند مستجهن، که تکرار معجزه، خاصیت یگانگی معجزه را از بین میبرد. شق القمر تنها یکبار انجام میشود و قرار نیست مدام تکرار شود؛ چرا که خاص بودن خود را از دست میدهد. به قول سعدی: «اگر شبها همه قدر بودی، شب قدر بیقدر بودی». منطقیون به این حالت «تخصیص اکثر» نیز میگویند. مثلاً شما میگویید که میخواهم همه دوستان را به شام دعوت کنم به جز فلانی و فلانی و فلانی و… تا این که در نهایت دو نفر باقی میمانند. «تخصیص اکثر» عملی غیرعقلانی است. تخصیص باید اقل باشد. استثنا، همیشه کم و نادر است. اگر حالت اورژانسی برای مدت طولانی تداوم داشته باشد زندگیها مختل میشود اما عدهای مثل تروتسکی خواهان انقلاب مستمر هستند. یا مثل رژی دبره در پی انقلاب در انقلاباند. حال آن که انقلاب یک امر استثنایی است و قاعده، زندگی عادی مردم است.
سوم. حافظ میگوید: از خلاف آمد عادت بطلب کام که من/ کسب جمعیت از آن زلف پریشان کردم. خلاف آمد عادت یعنی آیرونی. چنانکه حافظ میگوید میتوان کاسب خلاف آمد عادت نیز شد. میتوان از استثنا بودن شرایط کامیاب هم گردید. کسب جمعیت هم معلوم است که به معنای پوپولیسم است و آن در وضعیت پریشانی و استثنایی رخ میدهد. در واقع هستند کسانی که از وجود معجزه و خلاف آمد عادت، کامیاب میشوند. عدهای همیشه خواهان تداوم وضعیت استثنایی و تداوم بحران هستند. بحرانزا و بحرانزی هستند. میگویند نظم مادر بینظمی است و دنبال رخدادند. مثلاً مائو در تز جهش بزرگ، ادعا داشت که میشود تاریخ را دور زد و از مرحلهای به مرحله دیگر پرید؛ یعنی بدون انباشت سرمایه به مرحله سوسیالیسم پرید. فلاسفه به این حالت میگویند طفره. طفره در معنای فلسفی یعنی جهش و طی یک مرحله بهصورت خارج از عرف.
چهارم. مطابق تقسیمبندی نیکوس پولانتزاس (۱۹۳۶-۱۹۷۹) نویسنده و جامعهشناس سیاسی یونانی- فرانسوی، دو نوع دولت وجود دارد: دولت نرمال و دولت استثنایی. این ایده را پولانتزاس کم و بیش از گرامشی گرفته است. پولانتزاس در آثار متقدماش در پی شناخت بحرانهای سرمایهداری پیش رفته بود اما آثار متأخرش درباره دولتهای استثنایی است. او با توضیح مراحل نرمال کردن دولت استثنایی شرح میدهد که چگونه میشود دولت را پیشبینی کرد و حاکمیت قانون ایجاد کرد تا مانع از نوسانهای پریودیک استثنایی شد. چنانکه پولانتزاس تقریر میکند دولت نرمال، دولت سرمایهداری صنعتی پیش رفته است. در واقع دولت نرمال یک دولت بورژوا دموکراتیک است. در نقطه مقابل دولت نرمال، دولت استثنایی قرار دارد که در اثر بحران هژمونی دولت سرمایهداری پیشرفته گاهی بروز میکند. پولانتزاس انواعی هم برای دولت استثنایی برشمرده است از جمله: انواع دولتهای اقتدارگرا و توتالیتر، دولتهای بناپارتی، بیسمارکی و الیگارشیهای نظامی، و دولتهای مداخلهگر در امر خصوصی (interventionist) اینها شکلهایی از دولتهای استثنایی و گذرا هستند که پولانتزاس مورد اشاره قرار میدهد. در باب دولتهای استثنایی، دانشمندان سیاسی دیگری نیز نظریه پرداختهاند. از جمله کارل اشمیت، فیلسوف سیاسی و نظریپرداز حقوقی، که میگوید همانطور که معجزه در عالم تکوین، خرق عادت میکند هر گاه در عالم تشریع و در دولت، خرقی علیه قاعده صورت بگیرد، دولت استثنایی روی کار میآید. البته از نظر اشمیت دولتهای پیرامونی اروپا و دولتهای کمتر توسعهیافته اروپایی مانند آلمان همیشه در حالت استثنا قرار داشتند.
پنجم. پولانتزاس چهار تفاوت مهم و عمده را میان دولت استثنایی و دولت نرمال برمیشمرد:
الف. در دولتهای نرمال نهادهای نمایندگی دموکراتیک فعال هستند. حق رأی همگانی بهرسمیت شناخته شده است. رقابت منصفانه بین احزاب برقرار است اما در دولت استثنایی اصل انتخابات به حالت تعلیق در میآید یا بعضی وقتها بهصورت همهپرسی یا بیعت صورت میگیرد. انتخابات معمولاً کنترل شده از بالاست و کاندیداها پاستوریزه هستند و عملاً نظام متکثر حزبی منحل میشود.
ب. در حالت نرمال انتقال قدرت تابع قانون اساسی و مقررات جاری است. از آنجا که این انتقال قابل پیشبینی و غیرخشونتبار است، باعث تثبیت اوضاع میشود. در حالی که در نظام استثنایی حاکمیت قانون به حالت تعلیق در میآید و هرچه تلاش میکنند که با تغییر قانون اساسی و قوانین اداری بحران هژمونیک را حل کنند کمتر توفیق مییابند لذا گذار در این رژیمها خشونتبار است.
پ. دستگاه های ایدئولوژیک دولت (مانند رسانهها، کلیسا، مدارس و…) که وظیفه بازتولید دولت را برعهده دارند، مستقل از کنترل دولت عمل میکنند و دارای استقلال حقوقی هستند و معمولاً خصوصی اداره میشوند اما در دولت استثنایی اینها زائده دولت هستند و فاقد اتونومی و چون دولت بحران هژمونی دارد تلاششان در جهت حل بحران هژمونی و ایدئولوژیک دولت است اما کمتر توفیق مییابند.
ت. در دولت نرمال تفکیک رسمی قوا وجود دارد اما در وضعیت استثنایی این حالت به هم میخورد. اولاً مراکز مختلف قدرت و زیردستی بهوجود میآیند. ثانیاً شبکههایی از قدرت موازی شکل میگیرد. ثالثاً شبکهای از تسمهنقالههای قدرت که هر یک به شاخهای از قدرت بستهاند در هم تنیدهاند و این باعث میشود که مرکزیابی کنترل سیاسی شدت یابد و به این جهت مقاومت در برابر آن کاهش یافته و اینرسی اداری در مقابل این وضعیت بسیجگونه تاب نمیآورد.
ششم. در ایران بعد از انقلاب انوع دستهبندی و جبههبندیها وجود داشته است. اولین جبههبندی میان لیبرالها و مکتبیها بود. بعد دو جبهه چپ و راست ایجاد شد و جلوتر هم که آمدیم دو جبهه اصلاحطلب و اصولگرا شکل گرفت. در بیست و چهارم خرداد ۹۲ دو جبهه در مقابل یکدیگر قرار گرفته بودند. طرفداران دولت استثنایی (دولت معجزه هزاره سوم) ، در برابر طرفداران دولت نرمال. اولین ویژگی دولت استثنایی، بسیجگر و انقلابی بودن است. این دولت پوپولیستی است و تلاش میکند تا با تکیه بر پوپولیسم، روتینها و روالها را بشکند. میخواهد قواعد را به هم بریزد و استثنا را تبدیل به قاعده کند. عجیب نبود که دولت احمدینژاد بهمثابه یک دولت استثنایی، میخواست شرایط آخرالزمانی ایجاد کند؛ دنبال معجزه هزاره سوم بود. در دولتهای نهم و دهم شرایط استثنایی تبدیل به قاعده شده بود. آنها کاسب شرایط خلاف آمدی بودند که پدیدآورده بودند و البته تحریمها هم در این کاسبی مؤثر بود . پولانتزاس بحرانهای متقارن و متراکم را از ویژگیهای دولتهای استثنایی برمیشمارد و اشاره دارد که دولتهای استثنایی تراکم بحران دارند. مثلاً در دولت احمدینژاد هم فساد وجود داشت هم بیکاری و تورم، هم بحران هژمونیک و تعارض و ناسازگاری دولت با مجلس و قوه قضاییه و هم حتی جدال و مواجهه وزرای دولت با رییسجمهور. هر روز آن دولت آشوبناک بود. به اعتقاد پولانتزاس بحران در دولت استثنایی هم مستمر (permanent) و هم فاجعهبار (catastrophic) است و تراکم این بحرانها ممکن است به بحران هژمونیک در داخل بلوک قدرت منجر شود.
هفتم. گفتمان اعتدال بهدنبال نرمالیزاسیون و عادیسازی است. هدف دولت روحانی از عادیسازی بازگرداندن عرصه عمومی کشور به شرایط غیراستثنایی و نرمال کردن فضاست. تا قبل از بیست و چهارم خرداد ۹۲ و انتخاب دولت اعتدال، ما در حادترین وضعیت استثنایی قرار داشتیم، روحانی انتخاب شد و حالا او با گفتمان اعتدال، بهدنبال نرمال کردن قدرت است. در اولین گام از لزوم رفع بحران در سیاست خارجی صحبت شد. جدیترین بحران دولت، بحران هستهای بود و روحانی ترجیح داد با حل کردن این بحران سهمگین بهصورتی حداکثری از تراکم بحران بکاهد. او تلاش کرد تا مفاهیم را به حالت نرمال بازگرداند. گفت که در دیپلماسی و مذاکره دو گل میخورید و سه گل میزنید. روحانی میخواست بین استثنایی بودن و دیپلمات بودن مرزبندی ایجاد کند. چه کسی تصور میکرد وزیر خارجه فرانسه که در مخالفت با ایران در مذاکرات از همه جلوتر بود سرمقاله روزنامه ایران را بنویسد؟ بدین ترتیب، روحانی میخواهد قدم به قدم اوضاع را کنترل و از شرایط استثنایی خارج کند.
هشتم. اما گفتمان اعتدال تا کجا جلو میرود؟ تا جایی که فضای عمومی کشور را تا حدی نرمال و عادی کند. نرمالیزاسیون و عادیسازی اسم مستعار دموکراتیزاسیون نیست. میتوان گفت دولت نرمال پیشزمینه و شرط لازم دولت دموکراتیک است اما شرط کافی برای آن نیست. حاکمیت قانون پیشنیاز دموکراسی است اما حاکمیت قانون، همان گذار به دموکراسی نیست. پروژه روحانی نرمالیزه کردن است اما اصلاحطلبی نیست. نرمالیزاسیون و گذر از استثنا به نرمال، درجهبندی دارد و مرحله به مرحله صورت میگیرد. روحانی مشخص کرده که اول سیاست خارجی و بعد اقتصاد را میخواهد به سامان برساند. البته روحانی میخواهد برخی منازعات سیاسی را هم حل کند اما او امکان و توانایی نرمالیزاسیون در این عرصه را ندارد. نرمالیزاسیون در عرصه سیاسی به اراده سیاسی برای دموکراتیزاسیون احتیاج دارد.
روحانی قادر نیست فضا را صد در صد نرمال کند. فساد ساختاری، دامن دولت روحانی را هم گرفته و فسادهایی از دولت سابق به دولت اعتدال منتقل شده است. به قول اسحاق جهانگیری فساد مثل موریانهای است که پایههای سیستم را خورده است. برخی مردم هم به شرایط استثنایی عادت کردهاند چرا که قاعده استثنا برای دورهای حاکم شده بود. کندن ریشههای استثنا وقتی که غالب شود بسیار سخت و صعب است و در چنین شرایطی نمیتوان بهراحتی به وضعیت نرمال بازگشت. آقای روحانی میخواهد دامنه نوسانی را کم کند که در دولت قبل به حداکثر رسیده بود. اما توان و ارادهاش محدود است. دولت استثنایی، دولت ناقض عهدهاست و نرمالیزیشن روحانی میخواهد که دیگر عهدی نقض نشود و پیمانشکنیای صورت نگیرد. اما چنانکه اشاره شد نرمالیزه کردن بهمعنای هموار شدن مسیر رفتوآمد نیست. روحانی در گذر از شرایط استثنایی میخواهد بگوید که زمین پیش روی ما مینگذاری شده است و تلاش دارد صرفاً نقشه مینها را به ما بدهد و بگوید کجاها مین است تا به آن سمت نرویم. کنسرتها برگزار نمیشوند، همچنان لغو میشوند اما دولت مینها را معرفی میکند بنابراین با نرمالیزاسیون فعلاً باد موافقی وزیده است و مردم هم راضیترند، اگر چه نرمالیزه کردن چیزی متفاوت از مطالبه دموکراتیزه کردن باشد.
منبع: اندیشه پویا، شماره ۲۸، شهریور ۱۳۹۴