- جواد حیدری | استاد دانشگاه و پژوهشگر فلسفه سیاسی
در سالهای اخیر انتشارات آکسفورد شروع به انتشار کتابهای درسی در حوزهی علوم انسانی و از جمله علوم سیاسی و روابط بینالملل کرده است. یکی از این کتابها مسائل نظریهی سیاسی [=Issues in Political Theory] ویراستهی کاترینا مککینون [=Catriona McKinnon] است. ترجمهی این کتاب به اتمام رسیده و قرار است بهزودی منتشر شود. این کتاب به نظرم جامعترین، دقیقترین، واضحترین، و در عین حال کاربردیترین کتاب در حوزهی نظریههای سیاسی است. برای این کتاب میتوان چندین ویژگی ممتاز ذکر کرد.
۱) تعریف و تصور بسیار واضحی هم از موضوعات «نظریهی سیاسی» و هم از روش «نظریهی سیاسی» و هم از «غایت نظریهی سیاسی» ارائه میکند؛ به عبارت دیگر، نظریههای سیاسی را هم از لحاظ موضوع و هم از لحاظ روش و هم از لحاظ غایت متمایز از هم میکند. کتاب نظریههای سیاسی را به لحاظ موضوع به سه دستهی کلی تقسیم میکند:
الف) مسائلی که به روابط بین اشخاص میپردازد؛
ب) مسائلی که به روابط بین شخص و دولت میپردازد؛
ج) مسائلی که به روابط بین ملتها یا دولتها میپردازد.
و همچنین نظریههای سیاسی را به لحاظ روش به دو دستهی کلی تقسیم میکند: روش هنجاری و روش توصیفی.
روش هنجاری روشی است در چارچوب این که اشخاص، جامعه، و جهان واقعاً چگونه باید باشند؛ روش توصیفی در نظر دارد تصویری ارائه کند از این که اشخاص، جامعه، و جهان واقعاً چگونهاند. بدین نحو، میتوان گفت روش توصیفی منعکس کنندهی جهان است، در حالی که روش هنجاری قصد تغییر جهان را دارد. نظریههای سیاسی به لحاظ غایت یا کارکرد به دو دسته تقسیم میشوند و لذا نظریهی سیاسی هم کارکرد/غایت آرمانی دارد و هم کارکرد/غایت اقناعی. در کارکرد آرمانی، نظریهی سیاسی آرمان زندگی جمعی را به تصویر میکشد و همچنین سعی دارد به تکتک انسانها نشان دهد باید بخواهند زیر چتر این آرمان زندگی کنند. در کارکرد اقناعی، نظریهی سیاسی واقعیت زندگی جمعی را توصیف میکند و همچنین سعی دارد به نظریهپردازان نشان دهد واقعیت روانشناختی انسانها کدام است. اما هم در مورد کارکرد/غایت آرمانی و هم کارکرد اقناعی پرسش جدیای مطرح است و آن اینکه چگونه میتوان به کارکرد آرمانی و کارکرد اقناعی یکباره جامهی عمل پوشاند، و این که آیا آنها لزوماً با یکدیگر تداخل پیدا میکنند یا نه. اگر نتوان افراد معقول را برانگیخت تا از آرمانی پیروی کنند، آن آرمان، به هر میزان هم برای تأمل جذاب باشد، خیالپردازانه و ناکجاآبادگرایانه است. اما نظریهی سیاسیای که کاملاً به انگیزههای فردی و منفعتجویانه مقید شده باشد، ممکن است اصلاً نتواند هرگونه آرمانی را در خود جای دهد و به سلب مسئولیت اخلاقی بینجامد.
۲) این کتاب تمام مسائل نظریهی سیاسی را به چهارده موضوع مهم تقسیمبندی میکند و در هر فصل به یکی از این مسائل میپردازد. در میان این مسائل، هم مسائل قدیمی مانند تکلیف سیاسی و دموکراسی دیده میشود و هم مسائل جدید مانند عدالت، نسلها و محیط زیست. به عبارت دیگر، این کتاب با تقسیمبندی مسائل نظریهی سیاسی به چهارده مسأله میخواهد بهصورت ضمنی به ما بگوید در این حوزه از دانش بشری عمدتاً با این چهارده مسأله مواجه هستیم و این تقسیمبندی میتواند به ذهن دانشجویان و خوانندگان نظم و نسق بدهد. این چهارده مسأله عبارتند از: اقتدار و تکلیف سیاسی؛ ملت-دولت؛ جنگ و مداخله؛ دموکراسی؛ آزادی؛ مدارا؛ برابری و عدالت اجتماعی؛ حقوق بشر؛ چندفرهنگ گرایی؛ شهروندی؛ محیطزیست؛ جنسیت؛ عدالت جهانی؛ نسلها. بعضی از این مسائل به روابط بیناشخصی مربوط میشوند، برخی به روابط شخص و دولت؛ و برخی دیگر هم به روابط بینالملل.
۳) هر فصل از این کتاب را یکی از متخصصان یا صاحبنظران موضوع مورد بحث به نگارش درآورده است. هرچند هر فصل از این کتاب را یکی از صاحبنظران در آن حوزه نوشته است، اما ویراستار نسبتاً موفق شده است تمام این نوشتهها را یکدست کند گویی همهی کتاب را یک نفر نگاشته است. چنین شیوهی نگارشی یک حُسن بزرگ دارد و آن این که اعتبار علمی آن در مقایسه با نویسندهی واحد حفظ میشود. این گونه نیست که یک نفر در تمام این چهارده حوزه صاحبنظر باشد، لذا نگارش چنین کتابی با یک مؤلف میتواند در موضوعات مختلف به لحاظ اعتبار و عمق بالا و پایین داشته باشد. تا آنجا که دنبال کردهام هر فصل را واقعاً متخصصان طراز اول نوشتهاند مثل فصل جنگ و مداخله، دموکراسی، برابری و عدالت اجتماعی و… .
۴) در نگارش این کتاب تمام معیارها و استانداردهای حاکم بر تألیف کتابهای درسی رعایت شده است. در هر موضوعی، تمام نظریات مربوطه به واضحترین و نظاممندترین شکل بیان شده است. هر فصلی با «فهرست مطالب» و «راهنمای خواننده» شروع میشود. هدف بخش «راهنمایی خواننده» این است که با طرح پرسشهایی خواننده را آمادهی ورود به بحث کند. در سرتاسر متن ما جعبههایی میبینیم که در آنها متفکران مهم، متون کلیدی و کلاسیک هر موضوع معرفی شدهاند. در جابهجای فصل باز هم جعبههایی میبینیم که در آنها نکات مهم به خواننده یادآوری شده است. در سرتاسر این کتاب ارجاعات حاشیهای کتاب بر پیوند میان متفکران و اندیشههای تأکید دارند. در پایان هر فصل، مجموعهای از پرسشها با دقت طراحی شدهاند تا به خواننده کمک کند دریافتاش را از مضامین اصلی کتاب برآورد و ارزیابی کند، همچنین این پرسشها میتوانند مبنایی برای مباحث سمینار و کار پایان ترم باشند. برای یادگیری بیشتر، فهرستی از مطالب خواندنی درباب هر موضوعی آورده شده است تا به خواننده کمک کند بر ادبیات هر بحث مسلط شود. در پایان هر فصل وبسایتهای مرتبط با همان فصل معرفی شدهاند تا به خواننده برای انجام تحقیقات بیشتر کمک کند. در انتهای کتاب هم فهرستی از اصطلاحات دشوار گردآمده که در متن به صورت برجسته نشان داده شدهاند. در این فهرست، اصطلاحات دشوار را دقیق و ساده تعریف کرده است. در پایان کتاب هم فهرستی جامع از کتابهای مربوط به نظریههای سیاسی آورده شده است.
۵) در پایان هر موضوع یک مسأله از جهان واقعی انتخاب شده است که به خواننده میگوید با توجه به این نظریات برای این مشکل عملی راهحلی ارائه کند. به عبارت دیگر، هدف این کتاب کاربردیکردن نظریههای سیاسی است. هدف این بخش از کتاب آن است که به خواننده بفهماند نظریههای سیاسی برج عاجنشینی نیست، نظریههای سیاسی باید به امور عملی بپردازد و ربط و نسبتی با زندگی روزمرهی ما داشته باشد. زیرا خاستگاه نظریهی سیاسی رفع مشکلات عملی ما آدمیان است نه حل مسائل نظری ما. به تعبیر دیگر، مطالعهی موردی چند هدف را دنبال میکند. هدف اول این است که بگوید نظریههای سیاسی به مشکلات عملی ما آدمیان میپردازد: مثل بیعدالتی، جنگ، سخنان نفرتآمیز، و… . هدف دومش این است که بگوید نظریههای سیاسی در نهایت اهتمامشان حل و فصل تعارضات انسانی است. هدف سومش این است که بگوید برای حل و فصل تعارضات چارهای نیست جز آنکه به جنبهی بسیار مهم حیات انسانی بپردازیم، یعنی به امور هنجاری.